چهارشنبه, ۱۳ تیر , ۱۴۰۳ Wednesday, 3 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1864 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 55×
   

استاد بدرالزمان قریب، بانوی زبان شناس و شاعر

شناسه : 2439 07 سپتامبر 2020 - 6:51 ارسال توسط : نویسنده : دکتر محمود جعفری دهقی

محمود جعفری دهقیمهر تو واژه واژه به جان های ما نشست دیگر به مهر مرگ ز خاطر نمی روی در بارۀ زنده یاد استاد بدرالزمان قریب و دقایق زندگی علمی و ارزش های اخلاقی ایشان هرچه گفته شود کافی نیست. الف. مقام علمی: نخستین برخورد غیر مستقیم من با استاد قریب زمانی بود که من […]

پ
پ

محمود جعفری دهقی
مهر تو واژه واژه به جان های ما نشست
دیگر به مهر مرگ ز خاطر نمی روی

در بارۀ زنده یاد استاد بدرالزمان قریب و دقایق زندگی علمی و ارزش های اخلاقی ایشان هرچه گفته شود کافی نیست.
الف. مقام علمی:
نخستین برخورد غیر مستقیم من با استاد قریب زمانی بود که من دانشجوی فرهنگ و زبان های باستانی در دانشگاه لندن یعنی مدرسه السنه شرقیه قدیم بودم. یکی از درس هایی که در محضر استاد سیمز ویلیامز می خواندم درس سغدی بود. همان موقع نخستین کتابی که برای مطالعه بیشتر معرفی شد کتاب خانم دکتر قریب بود. یعنی داستان تولد بودا. به یاد دارم که آقای سیمز ویلیامز به گونه ای همراه با احترام از ایشان یاد می کرد و این نخستین تاثیری بود که خانم قریب بر من گذاشت. ما با آقای سیمز ویلیامز وسنتره جاتکه یا همان داستان تولد بودا را می خواندیم و من علاوه بر آثار خود استاد سیمز ویلیامز و کتاب معروف دستور زبان سغدی آقای ایلیا گرشویچ از مقالات و آثار استاد قریب نیز بهره می بردم. از جمله پایان نامه دکتری ایشان که در باب تحلیل ساختار فعل در زبان سغدی بود و ایشان از آن در دانشگاه پنسیلوانیا دفاع کرده بود. این پایان نامه بصورت فتوکپی در کتابخانه SOAS موجود بود و ما از آن استفاده می کردیم. این همان کاری است که همین اواخر به پیشنهاد بنده و موافقت استاد قریب با همت مرکز دایرة المعارف بزرگ اسلامی چاپ و منتشر شد. بنابراین، مقام علمی استاد از همان زمان در بیرون از کشور به خوبی شناخته شده بود.
اما در خود ایران هم استاد قریب به عنوان انسانی والا و دانشمندی توانا مورد احترام همگان بود. ایشان به عنوان بنیان گذار کرسی زبان سغدی و در مقام استاد دانشگاه تهران همواره در ارائه کارهای علمی و تحقیقات تازه پیشگام بود و برای دانشجویان خود حرف تازه داشت. در سال ۱۳۴۵ کتیبه تازه ای از خشایار شا به خط میخی و زبان فارسی باستان در شیراز کشف شد و استاد قریب برای نخستین بار آن را به درستی خواند و ترجمه کرد. نتیجه قرائت ایشان از آن کتیبه بعدها در نشریات علمی ایران و خارج از ایران چاپ شد.
استاد قریب نخستین کسی بود که فرهنگ جامعی برای زبان سغدی به فارسی و انگلیسی تدوین کرد. ایشان دستنویس این فرهنگ را برای دانشمندان سغدی شناس آن زمان ارسال می کرد و نظر آنها را جویا می شد. از جمله وقتی کارش را برای آقای سیمز ویلیامز ارسال کرد تحسین ایشان را برانگیخت و ایشان از این کار در کلاس برای ما بسیار تعریف کرد. وقتی هم آقای سیمز ویلیامز برای دریافت جایزه کتاب سال به ایران آمد استاد قریب با اشتیاق تمام به دیدار ایشان شتافت. استاد قریب یک بار هم برای مشورت دربارۀ این فرهنگ به کمبریج سفر کرد تا در این باره با آقای ایلیا گرشویچ رایزنی کند. آقای گرشویچ که استادی بسیار سخت گیر و نسبتا تندخو بود با نهایت محبت و احترام از ایشان استقبال کرد و کار ایشان را خواند و پیشنهاد هایی نیز به ایشان ازائه کرد. استاد قریب همیشه از این برخورد خوب آقای گرشویچ و سفر به کمبریج یاد می کرد. همین امر سبب شد که فرهنگ سغدی ایشان به عنوان یکی از مهمترین مراجع علمی در سراسر جهان ایران نشاسی پذیرفته شود و مورد استفاده همه متخصصان زبان های ایرانی قرار گیرد.
خوب به یاد دارم که وقتی در کنگره جهانی ایران شناسان اروپا در سال ۲۰۰۷ در وین سخنرانی کردند مورد تشویق همگان قرار گرفتند به طوری که آقای فراگنر دبیر علمی همایش ایشان را به عنوان عضو افتخاری انجمن ایران شناسان اروپا معرفی کرد و این مایه سربلندی همه ما بود.
ب. ویژگی های اخلاقی
اما ویژگی های اخلاقی ایشان از ویژگی های علمی ایشان برتر بود. استاد قریب همواره از استادان خود به نیکی یاد می کرد. چه آنها که در دانشگاه تهران بودند مانند استادان پور داود، فروزانفر، عبدالعظیم خان قریب، جلال الدین همایی و ذبیح الله صفا و چه آنها که در خارج از ایران از محضرشان بهره برده بود مانند جرج کامرون، مارک درسدن و والتر برونو هنینگ. او همواره از آموخته های خود و ارزش های علمی و انسانی این استادان سخن می گفت. روشی که متاسفانه امروزه در کشور ما متروک شده و تحصیل کرده های ما جز بدگویی از یکدیگر به کار دیگری نمی پردازند.
یکی دیگر از ویژگی های اخلاقی استاد قریب، دانشجو پروری ایشان بود. روش استاد چنین بود که علی رغم دشواری های زبان سغدی عشق دانشجویان را به این زبان و به علم ایران شناسی برمی انگیختند و آنان را به تفکر و مطالعه مداوم تشویق می کردند و در این کار موفق بودند.

به همین سبب امروزه دانشجویان ایشان در مقام استادی دانشگاه ها به خوبی و با موفقیت تدریس می کنند و کار ایشان را ادامه می دهند. و من از همینجا درگذشت استاد قریب را به همۀ دانشجویان قدیم و همکاران ایشان تسلیت عرض می کنم. بنده از زمانی که افتخار همکاری با مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی را پیدا کردم مرتب در نشست های شورای عالی مرکز در خدمت ایشان بودم و از لطف ایشان برخوردار می شدم. ایشان در همه همایش های زبان و گویش با اینجانب همکاری کرد و موجب رونق این همایش بود. منزل ایشان همواره کلاس دانشگاه بود و هرگاه خدمت ایشان می رسیدیم با روی گشاده استقبال می کردند.
اما از همه آنچه تا کنون گفتم مهمتر این است که بئرالزمان قریب هم عاشق بود و هم شاعر. او عاشق علم و انسانیت بود و به قول خودش همه عمر کار علمی کرد و من این نکته را به گفته ایشان می افزایم که افزون بر کار علمی، عمری نیز به دیگران دوستی و محبت کرد. برای همین در بیتی که به یاد ایشان سرودم گفتم:
مهر تو واژه واژه به جان های ما نشست
دیگر به مهر مرگ ز خاطر نمی روی

بار ها از ایشان درخواست کردم اجازه دهند مجموعه اشعارشان را منتشر کنیم اما ایشان از سر فروتنی موافقت نمی کردند. در خاتمه یکی از سروده های ایشان را که نماد عشق به دانش و خرد و میهن پرستی ایشان است و در وصف قهرمانان شاهنامه حکیم توس سروده اند و نشان از تسلط ایشان به شعر و شاعری دارد به عرض می رسانم.
از قله های مهر چو باید گذر کنم – جان را به تیر آرش، پیک سفر کنم
پروازم ار به عرصۀ سیمرغ ره برد – سر تا به پای توشۀ ره، بال و پر کنم
چون جام جم در آینه ام فرّ ایزدیست – دورش ز دست اهرمن حیله گر کنم
چون کاوه پرچم از دل خونبار برکشم – تا پای کوه مهر فریدون خبر کنم
رستم نیم که با پر سیمرغ چاره جو – تیری به چشم حادثه کینه ور کنم
گر نوشداروام نرسانی ز مهر دوست – زین زخم آشنا زده جان را هدر کنم
آتشکده است سینه و جاوید آتشم – با گرمی نگاه تو اش تیز تر کنم
آن قطره ام که گم شده از دست ابر غم – ترسم به دیده آیم و نقش تو تر کنم
گفتم چگونه بگذری از رهگذار عشق – گفتا سیاوشم دل و زاتش گذر کنم
گفتم هزار فتنه به راهت نهفته است – کیخسرو ام به پای خود این راه سر کنم
گفتی که خاک زر شود از کیمیای عشق- آری به یمن همت، این خاک زر کنم.

روان استاد قریب مینوی و شاد باد

   

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه‌های ارسالی، پس از تأیید گروه مدیریت وبگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام‌هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.