ماده یوز «ایران» سه قلو زاییده و هر سه توله مادهاند؛ برای توله یوزهای ایرانی «شما» اسم پیشنهاد دهید؟ اما صبر کنید! در تعیین جنسیت تولهها اشتباه شده، هر سه نر هستند؛ تولهها بوی انسان گرفتهاند؛ «ایران» به بچههایش شیر نمیدهد؛ اولین توله تلف شد؛ دومین و سومین توله حالشان خوب نیست؛ دومین توله تلف شد؛ «تجربه و دانش کافی» نداشتیم؛ در انتخاب «شیر و محل نگهداری» بچه یوزها اشتباه کردهایم؛ معلوم نیست «ایران» دوباره بارور شود!
اتفاقا این بار باید بنویسیم این اولین بار بود؛ اولین و معلوم نیست چندمین شانس سازمان و متولیان محیط زیست برای نجات ژنوم یک گونه جانوریِ در حال انقراض با تمام پیچیدگیهای ژنتیکی منحصر بهفرد و ویژهاش؛ پس از ۲۱ سال؛ تلاشی که اتفاقی برداشت کردنش چیزی جز ساده انگاری نیست؛ از آن ساده انگاریهایی که بعدها فقط، ای کاش و حسرتش برای غنای ژنتیکی اکولوژیک ایران باقی میماند. پروژهای که حالا و در مرحله پرسشگریِ مردم و حتی مجلس از تیم مراقبت یوزها، معلوم شده، همه چیزش یک دفعهای و پیشبینی نشده رخ داده و میگویند سازمان آن قدر در مضیغه بوده که مجبور شده اتاق نگهبانی پارک ملی توران را به محل نگه داری یوزها تغییر کاربری دهد.
سازمان حفاظت محیط زیست تازه جمعه بود که اعلام کرد برای بررسی ابعاد مختلف مسئله کمیته حقیقت یاب تشکیل میدهد؛ موضوعی که البته سمیه رفیعی، رئیس فراکسیون محیط زیست مجلس شورای اسلامی در گفتوگو با ایسنای اصفهان آن را رد کرده و جلسه اختصاصی دیروز ظهر این فراکسیون با محیط زیست را با محوریت برسی «پروژه احیای یوز» و «نحوه مدیریت» این پروژه با حضور کارشناسان، دامپزشکان و مدیران محیط زیست عنوان کرده است.
جلسهای که در آن، گویا آن قدر نظرات متعدد و متفاوت بوده که نماینده تهران تصمیم میگیرد در نامهای سوالات خود را برای سازمان محیط زیست ارسال کند و سپس بر اساس جوابیه نتیجه را به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس بفرستد؛ رفیعی بی آنکه به جزییات بیشتری اشاره کند، میگوید «در جلسه دیروز به مشکلات مدیریتی سازمان محیط زیست در پروژه احیای یوز و دلایل مختلف این مساله پرداخته شد؛ اینکه بخشهایی از اعتبارات سازمان جذب نشده و با حداقلها این پروژه تا همین جا هم رسیده است».
این اما دستاورد قابل ستایشی نیست به خصوص آنجا که به گفته رییس فراکسیون محیط زیست مجلس، معاون سازمان محیط زیست در همین جلسه دیروز اعلام کرده به جز «ایران» که معلوم نیست پس از این هم بتواند باردار شود یا نه و حتی در نوع زایمان آینده او که طبیعی باشد یا سزارین هم حرف و حدیثهای زیادی وجود دارد؛ تنها یوزپلنگ ماده دیگر «دلبر» است که او هم فعلا «آماده باروری نیست» و تامل برانگیزتر آنکه «تعداد یوزهای نر سرشماری شده حیات وحش ایران هم از ۴۹ قلاده در سال ۸۱ حالا و در سال ۱۴۰۱ تنها به ۳ قلاده» رسیده است.
رفیعی میگوید میخواهیم «اشکالات را به حداقل برسد» به همین دلیل «کالبد شکافی تولهها ادامه دارد» آن هم وقتی پس از گذشت نزدیک به چهار روز از مرگ توله دوم هنوز مشخص نیست برای تغذیه شیر مناسبی انتخاب نشده بوده یا التقاط ژنتیکی «ایران» و «فیروز» مشکلات ریوی و گوارشی را برای دو توله از دست رفته ایجاد کرده است.
اما آنچه به پیچیده یا زمان بَر شدن این ابهامات دامن میزند را باید در صحبتهای علیرضا شهرداری، کارشناس و امدادگر حیات وحش که پس از تلف شدن نخستین توله یوز «ایران» به تیم مراقبت از یوزها اضافه شد جست و جو کرد؛ او با انتشار ویدئوهایی در اینستاگرامش گفته « یکی از دلایل اصلی تلف شدن تولهها پنهان کاری و عدم اطلاع رسانی در رابطه با مشکلات یوزها و عدم درخواست از متخصصان واقعی برای کمک به این پروژه بوده است».
معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست حتی دیروز هم در جلسه مشترک با مجلس گفته است «خطاهای انجام شده در فرایند نگهداری و جابهجایی توله یوزها را می پذیریم و درباره تکثیر یوزپلنگ تلاش میکنیم با درس گرفتن از این طرح، از ظرفیتهای بعدی استفاده کنیم»، او اما به این مساله اشاره نکرده است که برای گونههای در حال انقراض یک فرصت بادآورده شاید تنها فرصت تا اطلاعی نامعلوم باشد؛ تجربهای که باید همان وقتی که جفت گیری «دلبر» و «کوشکی» به شکست رسیده بود برایش دقیق برنامهریزی میشد.
پروژه نجات و معرفی یوزپلنگ آسیایی که نام ایران را برای زیستن برگزیده است؛ به معنی استفاده از تمام امکانی بود که ایران میتوانست در بُعد زیست محیطی و رسانهای از آن استفاده کند. بخشی با طراحی لوگو یوز ایرانی روی پیراهن تیم ملی فوتبال کشورمان، و بخشی با برنامه ریزی برای ایجاد بهترین شرایط اقلیمی برای آسایش همین چند قلاده یوزپلنگی که اگر تعدادشان زیاد نشود، اگر زاد و ولد نکنند و اگر مطابق نظریه داروین که میگفت جمعیت در پاسخ به محیط خود تغییر میکند، درگیر انتخاب طبیعی، این بار از نوع شومَش شوند؛ آن وقت باید مثل خیل فراوان جمعیتهای منقرضِ زیست محیطی در دنیا با نشان دادن چند تصویر در کتاب درسی به نسل های آینده بگوییم روزی روزگاری در جایی زندگی میکرده اند اما حالا دیگر از بین رفتهاند.
شاید پروژه نجات یوز ایرانی به اراده نجات تک درخت کویر «دَرَک» نیاز دارد؛ یادتان هست؟! همین پیش از عید بود که رسانهای شد و گفتند، تک درخت دَرَک نه خشک شده، نه سرما زده و نه حتی آفت یا موریانه به کمرش زده بوده ، بلکه دالبورهای یک اره از یک وجبی پای درخت خوشش آمده، لب تیزِ عین داسش را گذاشته بوده روی چوبه پایین درخت و خِرت- خِرت، بیخ تا بیخ سرش را بریده است؛ یک حادثه ناگوارِ پیشبینی نشده .
اما شب نشده بود که دوستداران محیط زیست یک درخت جوان نشانده بودند کنار ساقه بیرون زده و شکستهِ نخلِ پیر دیروز، و در یک حلقه مهربانی برایش شعر خوانده بودند، آبی ملیح به دریا بازگشته بود، نارنجیِ افق دوباره برگشته بود و خورشید، روی دستهای جوان نخل به دنیا میخندید. حادثهها فرار کرده بودند به جایی خیلی دور و پیش خوشان فکر کرده بودند که دنیا همیشه هم به کامشان نمیچرخد.
ثبت دیدگاه