دکتر محمود فاضلی بیرجندی: این عکس مبارک استاد عبدالمجید ارفعی است. در این دیرگاه شب، دوستان خبر دادند که مسیر وجود عزیز یگانهاش به مریضخانه افتاده است. بیاختیار سخن بوالفضل بیهقی در نظرم نقش بست. سخنی که نمیخواهم بگویمش. بغضی گلویم را فشرده و رها نمیکند.
زبانم لال. زبانها لال
اگر ساعتی بیارفعی باشیم همگان لال خواهیم ماند. او اگر برنخیزد و از مریضخانه به در نیاید چه کسی برای ما از سومر و از اکد و از عیلام و از ماقبلتاریخ خواهد گفت؟
ارفعی که هست، دست ما به دوردست ترین آدمیان و دیرترین تمدنها می رسد. او دنیای ما را چندان غنی و فاخر کرده که جز او کسی را یارای کمترش هم نیست
ترجمههایی از احوال نازنینش را، با چشمپوشیهایی از بلاها و جفاها که بر او رفته، نوشتهاند. من هم نمیخواهم از آنچه خود بزرگش صلاح ندانسته و بر زبان نرانده تجاوز کنم و حرفی بزنم.
فقط میخواهم درودی به سویش روان کنم. درودی، به فرموده فرخی سیستانی: تنیده ز دل، بافته ز جان.
دیر بزیاد آن بزرگوار خداوند. دیر. دیر. دیرتر.
۴ آبان ۱۳۹۹
ثبت دیدگاه