سال ۱۳۰۰ هجری شمسی نقطۀ عطفی در تاریخ ادبیات معاصر فارسی است. محمدعلی جمالزاده با مجموعۀ داستان کوتاه یکی بود و یکی نبود، نیما یوشیج با شعر افسانه، حسن مقدم با نمایشنامه جعفرخان از فرنگ برگشته و مرتضی مشفق کاظمی با رمان طهران مخوف، اگرچه آغازگر قطعی این ژانرهای نوپدید نبودند و پیش از ایشان نیز آثاری هرچند اندک از نویسندگان برجستۀ دیگر خلق شده بود، اما دست کم به طور نمادین نامشان به عنوان معماران بنای جدید ادبیات فارسی در آغاز قرن چهاردهم خورشیدی ثبت شد.
بیتردید، ظهور همزمانِ ژانرهای جدید ادبی، رخدادی یکباره و ناگهانی نبود. تحولاتی که سرآمد آن را میتوان «انقلاب مشروطه» (۱۲۸۵) دانست، بیش از آن که در عرصۀ سیاست تأثیرگذار باشد، بیانگر تحولات عمیق اجتماعی و فرهنگی بود که پیشتازان آن نویسندگان روشنفکری بودند که با دستمایه قرار دادن ادبیات، راهی نو و فصلی جدید در تاریخ ادبیاتِ کهنسالِ فارسی گشودند تا نفسی تازه کند و همعیار رویدادهایی شود که ایرانیانِ قرن جدید به تدریج آن را تجربه میکردند.
اجماع این روشنفکران شاید آنگونه که جمالزاده در بیانیۀ ادبی خود در مقدمۀ مجموعۀ یکی بود و یکی نبود اشاره میکند، بر این بود که علت عقبماندگی مردم، فاصلۀ آنها با خواندن و ادبیات به عنوان ابزار دانایی است و تنها راه کتابخوان کردن مردم پایین آوردن ادبیات از برج عاجی خود و نزدیک کردن آن به ذهن و زبان ایشان است.
به هر روی، جای دارد برگهای دفتر ادبیات معاصر فارسی در صد سالگی آن متأملانه بازنگری شود و پدیدآورندگان و نامآورانش پاس داشته شوند.
http://100yearspersianliterature.ihcs.ac.ir/fa/
ثبت دیدگاه