ابراهیم پورداود: همین داستانهای شگفتانگیز که از نیاکان دیرین به ما رسیده ما را به چگونگی نهاد و سرشت پیشینیان ما رهنمون است و بهخوبی درمییابیم که در روزگاران پیش در همین سرزمین فراخناک ایران، از رود آمویه گرفته تا رود سند مردمش در پایهکوههای سر برکشیده و پیرامون کویرهای گسترده، چگونه میاندیشیدند. آری این داستانها زادۀ این آب و خاک است و دستپروردۀ مردمی است که در همین خاک پرورش یافتند. گذشته از داستان، دین یک قوم همپیوستگی با خاکش دارد. مگر جنگ و نبرد میان خوبی و بدی که یکی از شاهکارهای آیین پاک نیاکان ماست از خود نهاد کشورهای ایرانزمین برنخاست. از همین کشوری که در دل کوهساران برهنه و تفدیدهاش و در میان ریگزاران سوزان و کشندهاش به چمنزارهای خوش و خرم و شاداب برمیخوریم که این یک نمود از بخشایش ایزدی و آن دیگر گویای خشم اهریمنی است. بسیاری از مسائل دیگر دینی مزدیسنا با نهاد خاک ما سازش دارد. بهدرستی میتوان گفت داستانهای دلکش ما، فرزند خاک ماست و پرورش یافتۀ آغوش مادر میهن ماست و نمودار سرشت نیاکان ماست و راستترین گواه بد و خوب پدران ماست. اگر بد بودند یا خوب، اگر تنگدل و تنگدست بودند یا رادمرد و گشادهدست، اگر پهلوان و دلیر بودند یا ترسو و بزدل، اگر بزرگمنش و آزاده بودند یا گدامنش و درویش، همۀ این زشت و زیباها از همین داستانها هویداست و بهتر و روشنتر و بیطرفتر از تاریخ واقعی ایران و مردم این کشور است.
کتابنامه
پورداود، ابراهیم، ۱۳۴۵، پیشدادیان و کیانیان، انجمن فرهنگ ایران باستان، دوره چهارم مهر ۱۳۴۵ شماره ۱: ۱-۱۲٫
ثبت دیدگاه