جعفر مهرکیان: شوخ مردی بس جدی در باستانشناسی ایران ازخانواده جداشد. دکتر طلایی در کاوشهای باستانشناسی یکه بود، اگر دکتر مجیدزاده در کلنگزنی بیمانند است، دکتر طلایی در چینهشناسی و لایهنگاری و آنالیز و تحلیل لایههای باستانشناسی کممانند بود. این را چارلز برنی در هفتوان تپه هم دریافت، تخصصی که کمتر کسی فراگرفت، هنگامی که او درایستگاه پسیان رییس مؤسسه باستانشناسی بود و با عشق و امید بایگانی گزارشها، بانک سفال و استخوان آنجا را ساماندهی میکرد و بهترین فرصت کاوش دگرباره را داشت، دانشجویان باستانشناسی او! هم از تجربههای میدانی او بیبهره ماندند. درشگفتم که چرا او با انبانی از اندوختههای باستانشناختی دیگر پای در کاوشگاههای باستانشناسی نگذاشت؟ به گمانم رازی در این بیمیلی او نهفته بود که من هم که بسیار با توانایی او در این راستا آشنا بودم بدان پی نبردم! او هرگز نگفت که چرا در هیچ کنگره و همایش و نشست باستانشناسی شرکت نمیکند؟ چیزی که فهمیدنش هم چندان دشوار نبود!، همانگاه که در پدید آوردن ویرایش اطلس تاریخی دانشگاه تهران باستانشناسانه پا پیش گذاشت و استاد پروازی پردیس اصفهان هم شده بود!. از سکوت چندین سالۀ او درشگفتم. او که چون زندهیاد دکتر ورجاوند دیگر استاد باستانشناسی که دستی در سیاست و اجتماع داشت. تخصص پیش ازتاریخ در کارنامهاش نوشته شده بود و با چندین کتاب به همت انتشارات سمت سریال عصر آهنش تکمیل شد. جالب آنکه با نقاشی کلاسیک و مدرن اروپایی آشنا بود چراکه مدتها در منچستر کارش کارشناسی تابلوهای نقاشی بود. جای و جای گاهش درخانوادۀ باستانشناسی هماره خالی خواهد ماند. یادش گرامی
شوخ مردی بس جدی
جعفر مهرکیان: شوخ مردی بس جدی در باستانشناسی ایران ازخانواده جداشد. دکتر طلایی در کاوشهای باستانشناسی یکه بود، اگر دکتر مجیدزاده در کلنگزنی بیمانند است، دکتر طلایی در چینهشناسی و لایهنگاری و آنالیز و تحلیل لایههای باستانشناسی کممانند بود. این را چارلز برنی در هفتوان تپه هم دریافت، تخصصی که کمتر کسی فراگرفت، هنگامی که […]
ثبت دیدگاه