سامان توفیق
دکتری باستانشناسی قلاع و استحکامات دفاعی
سرپرست پژوهشهای باستانشناسی غار-دژ اسپهبدان
غار-دژ اِسپَهبَدان، بر سر راه تهران- سوادکوه، سر تنگِ دوآب در شهرستان سوادکوه مسیر منتهی به خطیرکوه و استان سمنان واقع شده است. گرچه بر اثر پدیدهی زمینشناسی کارست بوجود آمده اما تراشهای تاق، نشان از دخالت انسانی و دست کند بودن آن نیز دارد. غار/ تاق با دهانهای فراخ نزدیک به ۸۵ در ۱۰۰ متر؛ بزرگترین قوس طبیعی جهان بوده و در درون آن دژی استوار با معماری منحصربهفرد از دوران باستان تعبیه شده است.
این دژ افسانهای به سبب مهابت و ساختار منحصر بهفرد و شگفت آن، نقشی سرنوشت ساز در بزنگاههای دوران باستانی و صدر اسلام داشت و چهرههایی که در هر بُرهه از زمان در آن مستقر شده و حماسه آفریدند، نام خود را به آن دادهاند. این تاق/غار/دژ به این نامها شهرت داشت: «دُکانِ سُلیمان (ع)، نقبِ منوچهر پیشدادی، دیوِ کِلی= غارِ دیوِ سپید، لاپِّ کَمَر، (حِصنَ اَلطاق/دژِ تاق)، تاقِ اِسپَهبَدان، غار اِسپَهبَد خورشید، عایشهِ گَرگیلِدِژ، تاقِ وَنداد هُورمَزد، تاقِ دَربندِ کولا. این اثر باستانی در سال ۱۳۸۱ با شماره ۷۸۳۹ در سیاههی آثار ملی ایران به ثبت رسیده است با نام غار اسپهبد خورشید و امروزه به همین نام بیشتر شهرت دارد. اما نام حقیقی آن بر اساس اسناد بدست آمده و منابع موثق تاریخی، تاقِ اِسپَهبَدان هست.
اقدامات باستانشناختی، بازنگری در تعیین عرصه و حریم، ساختارشناختی و نقشه برداری
مجموعهی اِسپَهبَدان محوطهی وسیعی از تاق مرکزی، اِشکَفتها، چند دژِ صخرهای، قلاع و محوطههای پیرامونی و گورستانهای باقی مانده از دورههای اشکانی- ساسانی و حتی سده-های چهارم پس از اسلام تا صفوی را در خود دارد.
برای شناخت و بررسی آن اینجانب در دههی ۸۰ مطالعات خود را در مورد قلاع و استحکامات دفاعی سوادکوه و تاق اسپهبدان و دیگر آثار مشابه که آنها را دژ صخرهای یا غار-دژ یا غارخانه مینامند مانند؛ غار-خانههای کیجا کرچال، دیوِکِلی، دیوِکِر، ارژنگ، زندانِ کیکاوس، تاقِ فرامرز و … در منطقه آغاز نمود و در سال ۱۳۹۵ با مجوز از پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری، پروژه-ای با نام “بررسی و مستندسازی باستانشناسی غار-دژ اسپهبد خورشید شهرستان سوادکوه مازندران” به سرپرستی اینجانب آغاز شد که علاوه بر دستاوردهای اجرایی قابل توجه، بررسی و مستندنگاری باستانشناسی محوطه چندصد هکتاری غار-دژ اسپهبدان، بازنگری نقشهی عرصه و حریم اثر و ارائه حریم پیشنهادی، آن انجام شد، در ادامه نیز «نقشهبرداری و برداشت پلان و نما از ساختار غار-دژ اسپهبدان» که غیرقابل دسترسی بود با استفاده از تجهیزات سنگنوردی و ایجاد کارگاههای مُعلّق روی دیواره و انتقال ابزار و دوربین-های نقشهبرداری به کارگاهها انجام شد که در نهایت شناسایی و درک پلان اصلی و آنالیز ساختاری دژ را به دنبال داشت. نتیجهی اقدامات دو فصل متوالی پژوهشی در گزارش «بررسی و مستندسازی غار-دژ اسپهبدخورشید سوادکوه مازندران» در دو جلد به وزارتخانه میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی داده شد.
آسیبها و مخاطرات
فرسایش
متاسفانه عوامل مخرب بسیاری در حریم غار-دژ اسپهبدان قرار گرفته که این اثر را با تهدیدهای به واقع نابود کننده روبرو ساخته است. عوامل مخرب طبیعی چون وزش باد شدید، نزولات جوی، رطوبت ناشی از جنس کارستی کوهها و اقلیم سرد و نیمه خشک موجبات فرسایش آثار، محوطه و سازههای چوبی به کار رفته در سازهی غار-دژ اسپهبدان و دژهای صخرهای و قلاع پیرامونی آن شده است.
- اقدامات معدنکاری و کوهخواری
اما مهمترین تهدیدها صدور مجوزهای غیرکارشناسی و قرار گرفتن شرکتهای معدنی در اطراف و حتی بالا دست اثر است که از اقدامات بیرحمانه آنها در امان نیست تا جایی که موجب فرویختن بخشی از ساختار سقف تاق شدهاند. در حدفاصل سالهای ۱۳۹۴-۱۳۹۶ در زمان انجام پروژه با برگزاری جلسات متعدد و درخواست و پیگیری مداوم سرانجام با مصوبه شورای تامین استان، چند واحد از شرکتهای معدنی پلمب گردید اما متاسفانه بعد از گذشت یکسال دوباره فعالیت خود را از سر گرفتند. پرسش اینجاست که چگونه همچین امری امکانپذیر میشود؟
مسئله دیگر در مورد شائبه دستکاری حریم اثر است که در دامنه شمالی این بنای تاریخی، نقشه حریم بریده شده است و به جای توجه به محوطه روبهروی اثر، کوههای پشت غار-دژ «اسپهبدان» را به حریم این اثر تاریخی پیوست کردهاند تا کسری مساحت حریم پوشانده شود و معادن موجود در حریم غار همچنان اجازه فعالیت داشته باشند. اعمال نفوذ برای فعالیت در حریم غار-دژ «اسپهبدان» و در عرصه محوطههای تاریخی اطراف اثر ثبت ملی شدهی کشور، کار را به جایی رسانده که صدای اهالی منطقه و فعالان فرهنگی و محیط زیستی نیز بلند شده است.
آن چه گفتیم تنها پوسته ظاهری عواقب کار کردن معادن در این مناطق است. پدیدهی گرد و غبار حاوی باطلههای معدنی دارای عناصر آهن، سرب و… نیز تهدیدی جدی برای سلامت جانداران این ناحیه شده است. چرا که این معادن، آب رودخانه را برداشت و دوباره همان آب آلوده مصرفی را به چرخه رودخانه باز میگردانند که این باعث ایجاد مشکلات زیادی برای اهالی و دامهایی که از این آب استفاده می کنند شده است و از آن جا که این آب در نهایت به دریای مازندران می ریزد می توان تاثیر این معضل را در سطح کلانتری تا سطوح استانی و کشوری نیز دنبال کرد. فعالیتهایی که همچنین تهدیدی جدی برای مناطق حفاظت شده ارفه کوه، لاپ کمر، آریم و پرور، از زیستگاههای اصلی البرز شرقی، خواهد بود که در پیرامون یا فواصل کمی از غار-دژ موردبحث واقع شدهاند.
نوروز ۹۹ نیز در شرایطی که برای قطع زنجیرهی انتقال ویروس کرونا فعالیتهای نه چندان مهم در کشور تعطیل شدهاند، شرکتهای معدنی بدون تعطیلی و بی وقفه به اقدامات خود در این محوطه به سنگشکنی در دل کوهها مشغول شدند و تا کنون پس از تخریب همهی حریم درجه یک و بخشهایی از عرصه دژ صخرهای تاق فرامرز، این بار به عرصه دژ صخرهای کیجاکرچال تعرض کردند که در اثر تخریب بدنه کوه، قطعات سنگ به اندازه های بسیار بزرگ رها شده و بر سر روستاییان آوار شدهاند. بخش بزرگی از هسته اصلی روستا نابود شد و تعدادی از دامهای روستاییان تلف شده و هنوز از تلفات انسانی گزارش دقیقی در دست نیست.
- میدانِ تیراندازی آموزشی پادگان دوآب
گسترهی تخریب به این میزان محدود نمی شود، علاوه بر سر و صدای ماشینآلات معادن و فعالیت های تخریب زای آنها وجود میدانِ تیراندازی آموزشی پادگان دوآب در پای تاقِ اسپهبدان، که گاهی اوقات برای تمرین نیروهای نظامی استفاده میشود، که خود به تنهایی آسیبهای زیادی را به این منطقه وارد میکنند. این در حالی است که براساس مصوبه کارگروه گردشگری استان مازندران در ۲۴ آبان ۱۳۹۴ میدان تیر واقع در پایین دست غار – دژ اسپهبدان باید به مکان دیگری منتقل میشد. این مهم مطمئناً متوجه مسئول پادگان است. در هفته آتی تیراندازی در این میدان تیر با سلاح سنگین که طنین انفجار خمپاره تا کیلومترها شنیده میشد و بیگمان آسیب بسیار بالا به ساختار کهنسال و فرسودهی غار-دژ اسپهبدان وارد میکند.
- حفاری غیرمجاز
از دیگر تهدیدها حفاریهای غیرمجاز چه در داخل و در خارج از غار وجود دارد که این مسئله خود به تنهایی برای ورود جدی میراث فرهنگی کافی است. هنوز روی هیچکدام از این آثار و محوطهها بررسیهای تکمیلی انجام نشده است، و تا جاییکه اطلاع دارم، اداره کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری مازندران، به دلیل محدودیتهای خاصی که دارد، هنوز به این اتفاق وارد نشده است.
- راهسازی و ساخت و ساز بیضابطه
باید اذعان داشت که این دژ سترگ شناسنامه و هویت ملی و مبارزات مردم غیور ایران است که اگر در هزارتوی تاریخ آوردگاه نبرد با دشمنان بوده اکنون با تعریض جاده ، ساخت مرغداری در عرصه و حریم آن و بی تدبیری و ناهماهنگی متولیان در برابر متجاوزان عصر کنونی دست و پنجه نرم میکند با این تفاوت که گرفتار دشمنانی از دل همین آب و خاک برای سوداگری و ثزوت اندوزی شده است!
- خطاهای تصمیمگیران و مسئولین
در اینجاست که شوربختانه چندی هست از مدیران و سیاسیون تا دبیر و خبرنگار، هر که از راه میرسد بدون هیچ تخصص و دانش و تجربهی کاری در پیوند با اثر، بنای دخالت در کار ما گذاشته و برای کسب شهرت، عوامفریبی و ..، غار-دژ اسپهبدان را دستاویزی قرار دادهاند. این محوطهی زخمی سالها بود به حال خود رها شده بود و تا کنون به جز شناسایی و بررسیهای باستانشناسی اینجانب، دیگر اقدامات میراث فرهنگی مانند کاوش، حفاظت، مرمت و رسیدگی ساده به این محوطه و کل منطقه انجام نشده است و سهمش از توجه و اهتمام وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، تابلویی کوچک و دور از شأن اثر بود که در کُنج پیچی منتهی به اثر باید دنبالش گشت!
پایگاه پژوهشی غار-دژ اسپهبدان
در سال ۱۳۹۹ طرح پایگاه پژوهشی غار-دژ اسپهبدان که توسط اینجانب در سال ۱۳۹۵ به امور پایگاهها ارائه شده بود با توجه به اقدامات پژوهشی که در سال ۱۳۹۴-۱۳۹۵ شده بود و معرفی قابلیتهایی که اثر داشت اما مغفول مانده بود پس از پیگیریهای ۵ ساله به بار نشست و نام غار-دژ اسپهبدان در فهرست پایگاههای ملی میراث فرهنگی کشور قرار گرفت. لازم به توضیح است که در خرداد ماه ۱۳۹۹، با درخواست و طرح موضوع از یکی از نمایندگان که سرپرستی وقت نمایندگان استان مازندران در مجلس شورای اسلامی را داشت به مبحث پژوهشی غار-دژ اسپهبدان ورود کرده و رایزنیهایی با وزیر و معاونین مربوطه و مدیران استانی و استاندرای نیز انجام گرفت.
چند ماه بعد، نماینده شهرستان سوادکوه ورود کرد و در گفتگویی با سرپرست نمایندگان نتیجه این شد چون اثر در شهرستان مرتبط با نماینده سوادکوه هست موضوع را شخصاً پیگیری خواهد کرد و بنا شد با اینجانب دیدار و مشورت انجام پذیرد. اما گویا در توافقی که میان امور پایگاهها از یکسو و اداره کل استان و نماینده سوادکوه از سوی دیگر گذاشته شد، انتصاب سرپرست با استان و نماینده خواهد بود که مشخصاً پیامد آن کنار گذاشتن اینجانب که سرپرست مطالعات باستانشناسی غار-دژ اسپهبدان بود که دکترایش را بر همین غار-دژ گرفته و کارشناسی-ارشدش را بر قلاع و استحکامات سوادکوه گذرانده و نزدیک به دو دهه هست در منطقه و اثر مذکور مشغول پژوهشهای باستانشناسی و معرفی و حفاظت از میراث فرهنگی شهرستان بود و انتصاب فرد موردنظر نماینده شهرستان یا اداره کل میراث فرهنگی مازندران.
چند پرسش که مردم فهیم و فرهنگ دوست منطقه و استان و کشور ایجاد شده و به دفعات اینجانب با آن مواجه شده، میآورم:
- دلیل یا دلایل حذف سرپرست موفق غار چه بود؟ تصمیمی که دلایل آن را فقط همان نماینده و اداره کل استان میداند و باید پاسخگو باشند.
- چه منافع و اهدافی برای ایشان وجود داشت که مستقیماً نماینده شهرستان ورود کرده و با اینحال پیامدهای حذف سرپرست را ولو توقف در تداوم مسیر رو به پیشرفت غار-دژ و میراث فرهنگی و گردشگری منطقه، استان و کشور را پذیرفت؟
- نمایندهی سوادکوه با چه تخصص و عقبهای در مورد غار-دژ اسپهبدان و مدیریت پایگاه و اقدامات باستانشناختی این اثر تصمیمگیری میکنند؟
لازم به ذکر هست تحصیلات نماینده سوادکوه؛ دانشجوی دکتری هست و در بررسی سوابق اجرایی ایشان، ارتباطی با میراث فرهنگی، باستانشناسی و پایگاه پژوهشی غار و .. ندارد.
- بر اساس شنیدهها، این نماینده مبلغی عجیب برای تأسیس پایگاه متقبل شده است و امور پایگاهها به این شرط پذیرفت! اما پرسش اینجاست این مبلغ از کجا تأمین خواهد شد؟
– جیب و سرمایه شخصی نماینده؟!
– اعتبار پایگاه پژوهشیای که سرپرست باستانشناسی وقت، سالها عمر و سرمایه خویش را برای تأسیس و تصویب آن گرفت؟!
– صندوق بیتالمال مردم سوادکوه؟!
اینجانب امیدوار هست در شرایطی که مردم همین منطقه حتی آب یا گاز و برق و جاده دسترسی ندارند از بیتالمال چنین هزینه هنگفتی پرداخت نشده باشد یا از اعتبارات پژوهشی اثر که سالها خون دل خوردهایم برای امتیاز پایگاه پژوهشی غار-دژ اسپهبدان.
امیدوارم مسئولان فقط صرفاً برای اینکه شخص مدنظر و نزدیک به ایشان یا تفکراتشان به سرپرستی منتصب شود، با سرنوشت یک اثر ملی-جهانی و احساسات میلیونها ایرانی بازی نکرده باشند و نکنند.
ایشان اگر نام نماینده مردم را به دوش میکشند و خویش را واقعاً انتخاب مردم سوادکوه می-داند، ولو ۱۰ درصد رای آورده باشد، در تعریف وظایفشان اصل رسیدگی به درد مردم است. دردهای اصلی مردم برخورداری از آب شرب، گاز، برق، بیمارستان و جاده دسترسی و رفع بیکاری هست. همچنین دغدغههای ایشان اتخاذ تدابیر جهت سیلاب، رانش و ریزش کوه، نابودیهای رودها، مراتع و دامها و زمینهای کشاورزی، کوه و جنگل و محیط زیست و خانه اجدادیشان هست که در اثر اقدامات غارتگرانه شرکتهای معدنی انجام گرفته است.
سخن پایانی
از تک تک مسئولان و دست اندکاران وزارت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری، پژوهشگاه میراث فرهنگی و گردشگری و ادارات متبوع در مازندران، استانداری، نمایندگان و فرمانداری، شهرداری، شورای شهر سوادکوه و … خواستار همدلی و شفافیت برای پیشبرد و تداوم اقدامات سازنده و جهادی هستیم.
امیدواریم پس از ۵ سال وقفه و فرصتسوزی در سال آتی با توجه به اعتبارات پایگاه غار-دژ اسپهبدان، اقدامات نجاتبخشی و باستانشناسی غار-دژ اسپهبدان از سر گرفته شود. این خواست جامعه باستانشناسی و فعالان حوزه میراث فرهنگی و گردشگری، علاقمندان و مردم منطقه هست و اعتبار تخصیصی اثر باید برای خودش و در محل هزینه شود نه در پروژه تراشی یا صرف ماجراجویی و تخیلات..
در فصل سوم اقدامات باستانشناسی غار-دژ اسپهبدان؛ طرح پژوهشی “ گمانهزنی و کاوش در راستای ایجاد مسیر دسترسی” را آماده هست که در صورت همکاری و خواست مسئولان مربوطه، توسط تیم پژوهشی انجام خواهد گرفت که لازمهی انجام اقدامات بعدی است. از پژوهشکده باستانشناسی و فرمانداری شهرستان که با اقدامات پیشین نگارنده آشنا هستند انتظار همکاری و ورود به ماجرا می رود.
ثبت دیدگاه