چهارشنبه, ۱۳ تیر , ۱۴۰۳ Wednesday, 3 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1864 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 55×
   

نه کتابخانه‌داری تخصص میخواهد و نه کلاس داری سواد و مهارت

شناسه : 2513 21 سپتامبر 2020 - 14:54 ارسال توسط : نویسنده : دکتر غلامرضا فدایی

دکتر غلامرضا فدایی* وضع اداره کتابخانه‌ها و به‌ویژه کتابخانه‌های بزرگ در کشور ما به گونه‌ای است که نه نیاز به دانش لازم و نه مهارت کافی دارد و هرکس میتواند آن را اداره کند. زیرا تلقی ما از کتابخانه انباری از کتاب یا اسناد و مدارکی است که یکی باید مواظب آنها باشد تا کسی […]

پ
پ

دکتر غلامرضا فدایی*

وضع اداره کتابخانه‌ها و به‌ویژه کتابخانه‌های بزرگ در کشور ما به گونه‌ای است که نه نیاز به دانش لازم و نه مهارت کافی دارد و هرکس میتواند آن را اداره کند. زیرا تلقی ما از کتابخانه انباری از کتاب یا اسناد و مدارکی است که یکی باید مواظب آنها باشد تا کسی به آنها دستبرد نزند. دیدگاه قدیم هنوز در کشور ما به نوعی ساری و جاری است. در نظر بعضی، آنها گنجینه جواهراتند که باید مکانی برای حفاظت آنها در نظر گرفته شود و برای عده‌ای دیگر مجموعه‌ای بی ارزش از خزعبلات که باید عده‌ای فقط خدمتگزار باشند تا ببینند متقاضی چه میخواهد. اما کمتر کسی به آنها به عنوان مجموعه‌ای از ذخائر که باید مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرند و با نقد آنها خوراکی برای محقّقان در همه زمینه‌های اجتماعی و فرهنگی فراهم کنند و برای برنامه‌ریزان افق دید بگشایند.

اداره کلاس هم همینطور است. بگذریم از مدارس خاص یا افراد حرفهای فناوری که آشنای به‌فنون اداره کلاس هستند و اغلب در صدا و سیما ظاهر می‌شوند، یا به پشتوانه سازمانهای درآمدزای کنکوری جمعی هنرپیشه‌وار که بعضاً از سواد لازم هم برخوردار نیستند ولی با فوت و فن تست‌زنی آشنایند و بازیکنان عرصه‌های سوداگری می‌شوند. با نگاهی که به آموزش و پژوهش در کشور است نه بودجه و نه اراده لازم برای تربیت و کارآمد سازی این نیروهای انسان‌ساز موجود نیست.

کتابخانه‌های‌ بزرگ کشورکه به قدرتهای سیاسی وابسته‌اند به  نوعی دیگر با همین تفکر اداره میشوند.

آنها حیاط خلوت رؤسای بالاترند. آنها هم برای اینکه به نوعی تظاهر به علم کنند بعضاً افرادی را به ریاست این کتابخانه‌ها می‌گمارند که فقط شخصیت علمی باشند و احیاناً گوش به فرمان. آنها هم معمولاً برای خود از افرادی غیر متخصص نایب می‌گذارند. این روش همانند روش قدیم است که رئیس کتابخانه باید حتماً هیئت علمی باشد حال چه از کتابخانه چیزی سر در بیاورد یا نیاورد و اینکه چگونه باید از این مجموعه استفاده کرد مطرح نیست.

من وقتی اساسنامه کتابخانه مجلس را در سال ۱۳۷۵ به تصویب می‌رساندم بند مربوط به انتخاب رئیس کتابخانه این بود که رئیس مجلس فردی علمی مذهبی را که ترجیحاً دارای تخصص کتابداری باشد

را به عنوان رئیس کتابخانه انتخاب می‌کند. نمایندگان پرسیدند که چرا ترجیحاً و من پاسخ دادم که کسی فکر نکند من برای خودم قبا دوخته‌ام. آنها گفتند خیر باید ترجیحاً حذف و رئیس کتابخانه باید دارای تخصص کتابداری باشد و ترجیحاً حذف شد و داشتن تخصص کتابداری و کتابشناسی و اطلاع‌رسانی برای رئیس کتابخانه تصویب شد (بند ۱۱ اساسنامه مصوب). اما چیزی نگذشت که عملاً همان روال سابق حاکم شد.

من به عنوان کسی که سالها در امور کتابخانه کار کرده و در تصویب اساسنامه‌های کتابخانه‌های بزرگ نقشی داشته و زمانی رئیس کمیسیون آموزش و پروش و عضو کمیسیون‌های آموزش عالی و استخدامی مجلس بوده‌ام عرض می‌کنم که اگر مرّ قانون را اجرا نمی‌کنید دست کم به محتوا و فحوای آن عنایت کنید و روح قانون را توسط قانونگزار در نظر بگیرید. در این نوع تفکر و عمل هم رؤسای جمهور و مجلس، و هم همه رؤسای کتابخانه‌ها به نوعی مسئولند؛ هم آنهائی که مجموعه‌های قدیم

را کلاً بی ارزش، و هم آنهایی که کار با آثار قدیم را بی‌فایده می‌دانند و پژوهش در آن رابطه را غیر لازم.

قانون می‌گوید مسئولان کتابخانه‌ها باید افرادی متخصص باشند از این حیث که علاوه بر علمی بودن دستی در تاریخ فرهنگ و علوم قدیم داشته باشند و دستی در شناخت نیازمندیهای جامعه امروز برای بهره‌برداری صحیح از مجموعه و نگاهی به فرداهای نسل آینده که چه برای آنها می‌ماند و چه چیزهایی امروز تولید و نگهداری می‌شود یا باید بشود. فضای مجازی هم افق جدیدی را به روی آنها گشوده است که مسئولیت آنها را چندین برابر کرده است. برای ادای این دِین بزرگ بدیهی است که تخصص، مهارت و دلسوزی و دغدغه می‌خواهد که کار هر کسی نیست.

اداره کردن این مجموعه‌ها تشریفات نیست که رییسی علمی از هر نوع چه قدیمی یا جدید بگمارند و او هم با مشغله‌های فراوانی که دارد کار را به دست معاونان و مشاوران بسپارد تا هر چه می‌خواهند انجام دهند. اگر اساسنامه به دقّت ملاحظه شود وظائف بسیار سنگینی بر عهده رییس آن گذاشته است که اگر تمام‌وقت در مقام اجرای آن باشد باز وقت کم می‌آورد.

من در تصویب اساسنامه کتابخانه مجلس هدفم این بود که این کتابخانه با این عظمت و قدمت و ثروت هم در طراز کتابخانه ملّی باشد و هم همپای مرکز پژوهشهای مجلس، فارغ از سیاست و سیاسی‌کاری چون دو بالی برای خدمت به نمایندگان و جامعه علمی کل کشور باشند. کتابداران آن با پژوهش در کتب و بهره‌گیری از اسناد و مدارک متکی بر تاریخ علمی کشور و جلوگیری از دوباره‌کاری نمایندگان را آگاه کنند تا آنگاه که مرکز پژوهشها بر روی طرحها و لوایح کار می‌کند از سوابق تاریخی کار در کشور هم آگاه باشند. این وظیفه اگر انجام نمی‌شود به خاطر به بازی نگرفتن کتابخانه در این زمینه است.

نمونۀ کوچک آن احیای روزنامۀ مجلس در بیش از صدسال پیش در کتابخانه است که فی‌المثل مذاکرات نمایندگان را درباره بحرین به عنوان بخشی از ایران مورد مذاکره قرار داده بود و نماینده‌ای وزیرکشور آن روز را استیضاح می‌کرد که چرا از بحرین نماینده‌ای در مجلس حضور ندارد؟ یا نقشه‌ای مربوط به بیش از ۲۰۰ سال قبل در اسناد کتابخانه به زبان انگیسی و چاپ در انگلستان که نام خلیج فارس و جزیرۀ ابوموسی (به عنوان واژه‌های فارسی) را در آن درج کرده بود. داشتن اطلاعات از این قبیل می‌تواند ذهن نمایندگان را باز کند. کتابخانه حتی می‌تواند برای نمایندگان منتخب قبل از ورود به مجلس و بعد از آن برنامه‌های علمی و اسنادی با تکیه بر منابع خود تدارک ببیند.

بخش پژوهش کتابخانه باید نه فقط بر روی روزآوری منابع کار کند بلکه با تحلیل مدارک و اسناد برای قانونگزاری مستندات قوی بیابد. اینکه کتابداران کتابخانه باید در خدمت نمایندگان باشند بدون پشتوانه چگونه می‌توانند چنین وظیفه خطیری را انجام دهند؟ کتابداران اگر در حد اعلای خود فناور شوند اگر فاقد محتوا و قدرت محتواسازی، چه مکتوب یا غیر مکتوب باشند چه کاری از آنها ساخته است؟

اگر به کتابخانه‌های بزرگ کشور بنگرید اغلب توسط افراد غیر متخصص اداره می‌شوند که بعضاً یا خود گرفتار و مریض‌احوالند، یا آنقدر کار و بار دیگر دارند که کتابخانه برای آنها جایی به حساب نمی‌آید و یا آنکه کتابخانه حیات خلوت مقامات مسئول می‌شود تا افرادی را در آنجا ذخیره داشته باشند تا اگر برایشان فعلا کاری نبود همچون گذشته درکتابخانه بمانند تا بینند بعداً چه پستی می‌شود برایشان تدارک دید.

ممکن است بگویید الان شرایط فرق کرده است و آموزش و پرورش از معلمان با تجربه و خلّاق برخوردار است باید عرض کنم که اولاً تعداد آنها و به‌ویژه برای دوران ابتدایی و علی‌الخصوص در مناطق دور دست اندک است و تازه اگر چنین افرادی پیدا شوند فوری جذب بازارکار و شهرت و کلاس‌های کنکور و اهل تجارت می‌شوند که خود آفت بزرگتری برای نظام آموزش و پرورش است.

کافی است به کشورهای پیشرفته توجه کنید که تا چه حد برای معلمان خود مایه می‌گذارند و برای آنها حرمت قائلند و آنها را انسان‌سازهای جوامع خود می‌دانند و کاری می‌کنند که در زندگی کاریشان دغدغه‌ای جز تربیت نسل آینده و ایجاد مهارت برای آنان نداشته باشند.

اکنون رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس کسی است که قبلاً وزیر آموزش و پرورش و در تصویب اساسنامه کتابخانه مجلس هم دخیل بوده است. ببینیم ایشان در موضوع آموزش و پژوهش چه میکند. ظاهراً در زمان وزارت خود ایشان بود که کتابخانه‌های آموزشگاهی در مدارس کلاً حذف شد. آیا او می‌تواند نگاه ساختاری را تغییر دهد؟ آیا می‌تواند مانند کشورهای پیشرفته نگاه به انسان و پرورش او را عوض کند؟ بودجه آموزش و پژوهش را بودجه جاری نداند و آن را بهترین سرمایه‌گذاری به حساب آورد و نظارت بر هزینه‌کرد درست آن را هم پیگیر باشد؟

قطعاً به یکباره نمی‌شود ولی نگاه و برنامه‌ریزی اگر به گونه‌ای بشود که معلم با کیفیت و از فراغت بال برخوردار باشد تا بتواند به تعلیم و تربیت بپردازد و کتابخانه‌ها مراکز تجزیه و تحلیل اطلاعات و دانش، و سکویی برای پرش به قله‌های تحقیق مؤثر، کارآمد و مفید شوند کاری کارستان صورت گرفته است.

*نماینده ادوار و رئیس اسبق کتابخانه مجلس شورای اسلامی

   

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه‌های ارسالی، پس از تأیید گروه مدیریت وبگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام‌هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.