ناصرالدین شاه در طول سلطنت خود (از ۱۸۴۸ میلادی تا ۱۸۹۵) غیر از سفر به عتبات عالیات (در ۱۲۸۷ هـ.ق)، سه باز نیز به اروپا سفر کرده است. آنچه میخوانید بخشی از خاطرات روزانه او و شرح استحمام در پاریس به قلم خودش است: یکشنبه نهم رجب المرجب از سال جاری یعنی سیچقان ئیل ترکی: امروز با استاد حسن مشتمالچی باشی و دیگر عمله حمام همایونی در پاریس- معظم بلاد و عاصمه فرانس- پیش از ظهر به حمام رفتیم. از حمامهای اینجا تعریفها شنیده بودیم. معالتعجب نه در سربینه و نه درنمره خصوصی ما که خلوت بود، از اهالی پاریس احدی دیده نشد،چون میخواستیم با اهالی محل و بومیان قدری فرانسه اختلاط کنیم.جز مترجم همایونی همصحبتی نبود که ناچار چند کلمه با او به فرانسه صحبت فرمودیم. مردک مترجم با این همه پولی که از این بابت میگیرد گذشته از تیول و سیورغال، نمیداند واجبی و سنگ پا و لنگ و حتی مشتمال را به فرانسه چه میگویند… همچنین شنیده بودیم که بچههای هفت هشت ساله فرانس هم مثل بلبل فرانسه حرف میزنند، بدون لکنت و لهجه مخصوص اجنبی که میگویند ما کمی داریم. باری میخواستیم امتحان کنیم ببینیم این امور صحت دارد، یا مترجمان همایونی مثل بیشتر حرفهایی که میزنند، از خودشان در آورده، دروغ عرض کرده و فیالواقع افسانه واهی افواهی است.
غرض، در نمره ما که احدی از اهالی خرد یا بزرگ مرد و بالاخص زن دیده نشد. گویا قبلا نوکرهای ما از قبیل صدر اعظم و رییس الممالک و حاجی امام جمعه غیر هم که جزو ملتمزین آفتاب انتساب ما به فرانس آمدهاند، حمام را قرق کردهاند که خدای نکرده چشم زخمی به وجود مبارک و میمون ما نخورد. استاد حسن مشتمالچی که به او هم در ضمن مشتمال، به فرانسه اوامری صادر میفرمودیم و بیچاره حیران و هاج و واج میشد و همین، اسباب انبساط خاطر همایونی ما بود، الحق مشتمال مبسوط و مضبوطی عرض کرد. بعدا قدری هم دراز کشیدیم.یعنی به عز عرض سمع مبارک ما رسانیدند که گویا علی العادت مختصر چرتی هم زده باشیم؛ از قرار در حدود سه چهار ساعت، اگرچه خود ما ملتفت این فقره چرت مختصر نشدهایم. مردک مترجم چرت قیلوله توی حمام را هم نمیدانست به فرانسه چه میشود. مرده شور ببرد که حرام میکند نانی را که از این راه می خورد. مردیکه بیشعور نفهم.! از این بابت با او مختصری اوقات تلخی کردیم و قدری حرفهای نا مربوط زدیم؛ مخصوصا در سربینه نمره مخصوص جلوی عدهای از عمله حمام به فارسی و فرانسه به او فرمودیم مردکه قرمدنگه هیچمدان پفیوز، که شاید تادیب شود. بدبخت خیلی ناراحت و خجل شد و با شفیع آوردن مترجم حضور اعنی مؤدب الدوله مسیوریشارخان، مترجم همایونی با قسم به جقه همایونی و سر مبارک ما میگفت: اصلا و ابدا مطلقا چنین لفظ و معنایی در لسان ناقص فرانس وجود ندارد. با حیرت فراوان و تاکید مسیوریشارخان که از بومیان فرانس است، کمی باور کردیم؛ اما چطور ممکن است با این همه اختراعات و ترقیات و قطارماشین دودی وآیروپلان و غیره، برای چرت قیلوله توی حمام،در لسان فرانس لفظ و کلمهای نباشد؟ اگر این طور باشد که مترجمان همایونی میگویند مع تایید مترجم حضور که اهل فرنگ است فیالواقع لسان ناقصی است این لسان. که بحمدا… و با همت قجری ما در این مورد از اجانبه پیشی گرفته و در فراز هستیم.
غرض، استحمام مفید میمنت تاییدی بود. وقتی از حمام درآمدیم، در سربینه خودمان را در آیینه قدری تماشا فرمودیم، خودمان از خودمان فیالواقع خوشمان آمد.
ثبت دیدگاه