سید قاسم یاحسینی درباره کتاب «گزارشهایی درباره مختصر عملیاتی در جنوب ایران» نوشت: این کتاب یک اثر نظامی و سرشار از اطلاعات متنوع جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی بهداشتی است. درباب رجالشناسی و شخصیتهای ضد انگلیسی و یا ایرانی همکار با انگلیسیها در آن منطقه نیز اثری افشاگرانه است.
سید قاسم یاحسینی: نقش اسماعیلخان صولتالدوله قشقایی و ایل قشقایی در جنگ جهانی اول از جمله موضوعات مهم در تاریخ جنگ بینالملل نخست است که علیرغم گذشت بیش از صد سال از پایان این جنگ، همچنان جای کار و پژوهش دارد. شاید مهمترین منبع در سالهای پیش از انقلاب، همانا مجلدات دوگانه کتاب «فارس و جنگ بین الملل»، (۱۳۱۲) بود که محمدحسین رکنزاده آدمیت در برزخی بین رمان تاریخی و تحقیق تاریخی چاپ و منتشر کرد. کتاب در نیمه دوم حکومت رضاشاه چاپ و منتشر شد و تا امروز همچنان مورد مراجعه است. رکنزاده آدمیت در این رمان تاریخی، کوشید تا با لحنی حماسی، نبرد ایل قشقایی با انگلیسیها در اواخر جنگ جهانی اول را روایت کند. البته رمان دوجلدی «طوفان در ایران»، (۱۳۵۲) نوشته احمداحرار را نیز نباید از قلم انداخت، هرچند مطلب تازهای در این باره ندارد.
پس از انقلاب اسلامی و پر رنگ شدن هویت و مبارزات تاریخی ضداستعماری، توجه به ایل قشقایی و نقشهای سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و حماسی آن چنان جهش شگفتی پیدا کرد که معرفی تفصیلی همه آن تلاشها و آثار خود نیاز به یک تحقیق و کتاب مستقل دارد. اما شاید مهمترین اثر در نیمه اول دهه شصت قرن چهاردهم شمسی انتشار ترجمه کتاب «پلیس جنوب ایران»، (۱۳۶۴) نوشته فلوریدا سفیری بود که با استفاده گسترده و متنوع انگلیسی و فارسی و بهرهوری از خاطرات و تاریخ شفاهی بازماندگان و شاهدان ماجرا، کتابی نوشت که تا امروز نیز بهترین و مستندترین اثر درباب پلیس جنوب ایران و البته جنگ با قشقاییها است.
در سی سال اخیر نیز آثار متنوعی در تهران، شیراز و بوشهر درباب ایل قشقایی و جنگ جهانی اول در جموب ایران چاپ و منتشر شده که در این مجال تنگ فرصت حتی معرفی اجمالی آنها نیز نیست، اما مهمترین آنها «ایل قشقایی در جنگ جهانی اول»، (۱۳۷۸) نوشته ناصر ایرجی و «نبرد قشقاییها با انگلیسیها»، (۱۳۸۹) بهقلم منصور نصیری طیبی است. اما متخصص بیبدیل پژوهش، ترجمه و تحقیق در این زمینه خاص مطالعات تاریخی، استاد کاوه بیات است. بیات در شمار معدود متخصصان درجه اول تاریخ جنگ جهانی اول در ایران است. هیچ پژوهشگر ایرانی به اندازه وی در این حوزه خاص تاریخی، کتاب، رساله و مقاله ننوشته و منتشر نکرده است. وی علاوه بر نگارش و ترجمه چندین اثر مهم و قابل اعتنا در این باب، چندین عنوان کتاب دیگر را نیز در سلسله «انتشارات شیرازه» چاپ و منتشر کرده، طوری که مطالعات جنگ بینالملل اول را باید بهقبل و بعد از تأسیس و راهاندازی این انتشارات تقسیم کرد.
بیات با زیرکی، هم از درون بهتحولات ایل قشقایی پرداخته و هم از بیرون. تحولات درونی ایل قشقایی و البته جنگ جهانی اول را میتوان در آثار مهمی چون «خاطرات ملکمنصورخان قشقایی»، (۱۳۹۱)، فرزند صولت الدوله قشقایی و آخرین ایلخان این ایل بزرگ، و بهخصوص اثر مهم و مرجع «تاریخ ایل قشقایی؛ خاطرات نصرالله خان قهرمانی، معین دفتر»، (۱۳۹۹) که بههمّت وی تصحیح و منتشر شده پیگرفت. همچنین به زودی مجموعه اسناد ملکمنصورخان نیز توسط ایشان بهحُله طبع آراسته خواهد شد.
اما از بیرون نیز ترجمههای استاد کاوه بیات سخت قابل توجه و مهم است. شاید ارزنده اثر در این باره ترجمه «عملیات در ایران» نوشته ژنرال جیمز مابرلی باشد که در سال ۱۹۳۰م. در نسخ محدودی چاپ شد، اما بهدلیل محتوای آن تا سال ۱۹۸۷م. مجال انتشار عام پیدا نکرد. ترجمه فارسی این اثر بهخامه کاوه بیات در سال ۱۳۶۹ منتشر شد و اکنون علارغم نایاب بودن، از جمله منابع درجه اول دانشجویان و پژوهشگران تاریخ معاصر ایران درشمار است.
اما جدیدترین ترجمه استاد کاوه بیات «گزارشهایی درباره مختصر عملیاتی در جنوب ایران؛ رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان ۱۹۱۸م./ ۱۳۳۶هـ.ق.» است که توسط انتشارات شیرازه در خرداد ۱۴۰۰ طبع و منتشر شده است. این اثر در واقع گزارشهای نظامی سِرپِرسی سایکس، فرمانده قوای انگلیسی «پلیس جنوب ایران» و افسران نظامی دیگری چون کلنل اِی.اف. اورتون، کلنل جی.پی. گرنت، کلنل بی.اِف. هالبروک و میجر دبلیو. ای. کی. فریزر و … است که همه خود در گرماگرم جنگ بین قوای پلیس جنوب ایران و ایل قشقایی حضور مستقیم داشتند و یا در جنوب ایران بودند.
این کتاب خود داستان جالبی دارد: بخش مهمی از این کتاب در ژوئیه سال ۱۹۱۸م./ تیر ۱۲۹۷ش. و تنها اندکی پس از پایان جنگ، از سوی ستاد کل هند چاپ و منتشر شد. بیش از صد سال است که این کتاب در اختیار محققان بوده و کسانی چون ژنرال مابرلی و خانم سفیری در آثار خود از این کتاب استفاده کرده و بهگزارشهای آن استناد دادهاند. با این وجود این اثر میان ما فارسی زبانها پس از صد و چند سال انتشار، همچنان ناشناخته بوده است. اکنون بههمّت کاوه بیات، ما ایرانیها نیز از ترجمه فارسی این اثر نظامی و مهم تاریخی، استفاده خواهیم کرد.
کتاب یک اثر نظامی است. گزارشهای میدانی و عملیاتی چند فرمانده و افسر بلندپایه از جنگ انگلیس با ایل قشقایی. برای پژوهشگران تاریخ تحولات نظامی جنگ جهانی اول در فارس، این ترجمه از این پس منبع درجه اولی محسوب خواهد شد. اما این همه نیست! بهباور من ارزش ترجمه مهم این کتاب، تنها در قلمرو گزارشهای نظامی خلاصه نمیشود، بلکه محققان حوزه جنگ جهانی اول در فارس و جنوب ایران انواع استفادههای ریز و درشت دیگری نیز از این ترجمه استاد بیات میتوانند بکنند. کتاب سرشار از اطلاعات متنوع جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و حتی بهداشتی است. درباب رجال شناسی و شخصیتهای ضد انگلیسی و یا ایرانی همکار با انگلیسیها در آن منطقه نیز اثری افشاگرانه است… (نگ: ص ص ۲۱۴ـ۲۰۰).
با تجربیات اندکی که من در زمینه فیلم و سینما و ساخت سریالهای تاریخی دارم، این ترجمه اخیر میتواند اطلاعات خوبی در زمینههای تدارکات، لُجستیک، ساختار درونی، عناصر درگیر درماجرا، فرماندهای، حمل و نقل، اورژانس، پزشکی نظامی و … برای فیلم نامهنویس، مدیر هنری، دکوراتور، طراح صحنه گرفته تا فیلم بردار، بازیگرها و کارگردان داشته باشد.
یکی از موضوعات مهم که تا پیش از پاندُمی (همه گیریجهانی) کرونا در ایران مطلقاً مورد غفلت مورخان محلی و ملی قرار گرفته بود، شیوع مرگبار آنفلوانزای ۱۹۱۸م. بود. شاید از معدود مطالعات اولیه و نه چندان کامل در این باره مقاله مهم و قابل اعتنای «بررسی نقش شیوع آنفلوانزا در تغییر مبارزه آزادیخواهان در برخورد با استعمار انگلیس در فارس در جنگ جهانی اول» نوشته استاد مصطفی ندیم است که در سال ۱۳۸۹ و بهمناسبت کنگره فارس در جنگ جهانی اول ارائه و منتشر شد.
اما اکنون با انتشار کتاب «گزارشهایی درباره مختصر عملیاتی در جنوب ایران» خوانندگان و پژوهندگان ایرانی با اطلاعاتی مستند و دست اول از چگونگی پیدایش، گسترش، آمار تلفات و حتی تبعات نظامی و اجتماعی شیوع مرض آنفلوانزای ۱۹۱۸م. در قلمرو جغرافیایی ایل قشقایی و کل فارس و جنوب ایران در اختیار دارد. بهیاد دارم در همان چند ماه اول شیوع بیماری کووید نوزده در ایران، مجله «اندیشه پویا»، در خرداد ۱۳۹۹ (شماره۶۶) پروندهای درباره پاندُمیهای تاریخ در ایران و جهان چاپ کرد، که استاد بیات نیز بخشی از گزارش نظامی کلنل اورتون، معاون بازرس کل پلیس جنوب ایران و افسر فرمانده ستون فیروز آباد را در آن ویژهنامه چاپ کرد که آمار و ارقام هولناکی از کشتار آنفلوانزا در ایل قشقایی و البته قوای پلیس جنوب ایران داشت. این گزارش در این کتاب نیز درج شده و آمده است.
برای ایجاد تصوری ابتدایی از مرگ و میر هولناک آنفلوانزای ۱۹۱۸ در فارس، بین قشقایی و قوای انگلیسی پلیس جنوب ایران، مایلم در این مجال بخشی از این گزارش را نقل کنم: «۲۵ اکتبر [۱۹۱۸م./ ۱۹ محرم ۱۳۳۷هـ.ق. / دوم آبان ۱۲۹۷ش.] دشمن [تفنگچیهای قشقایی، دشتی و دشتستانی] بهطور کلی آن حدود را تخلیه کرده بود و ستون اعزامی بهسمت کوشک (پنج مایل) [پیشروی کرد]. بیماری [آنفلوانزا] در ستون [ارتش انگلستان] بیداد میکرد و ۸۰ نفر از پای افتادند. ستون اعزامی در یک باغ محصور بزرگ در کنار قلعه و روستای کوشک که مِلک صولتالدوله بود اُتراق کرد. […] عصر که فرا رسید ۱۲۰مورد آنفلوانزا در ستون شناسایی شد. ابعاد گسترده این بیماری همهگیر در آغاز روشن نبود. پس از تحقیقاتی که از اهالی جلگه فیروزآباد بهعمل آمد، قوای صولتالدوله بهشرح ذیل برآورد شد:
قشقایی: ایل فارسیمدان از جره 350 نفر
قشقایی: ایل صفیخانی 250 نفر
قشقایی: عمله و طوایف کوچکتر 100 نفر
قشقایی: آنها که از اردوی سرداراحتشام
گریخته و بهصولتالدوله ملحق شدند 200
جمع: 900
دشتی، دشتستان و گرمسیری: 400
تفنگچیان دهدز، قلعه پرگان و روستای
فراشبند و فیروزآباد 300
جمع: 1600
کل مجموع: 2800
[…] تعدادی از تفنگچیان گرمسیری و دشتی در ارتفاعات مُشرف بر مسیری که ستون اعزامی [ارتش انگلیس] در پیش گرفت، موضعی را اتخاذ کرده بودند، اما به آنفلوانزا مبتلا شده و تاب سرمای آن حدود را نیز نداشتند. گفته شده که ۱۶ نفر آنها شب ۲۴/۲۳ [اکتبر/ ۳۰/۲۹ مهر] مُردند و مابقی مواضع خود را ترک گفته و بهسمت فیروزآباد سرازیر شدند. افراد صولتالدوله نیز به آنفلوانزا مبتلا شده و گزارش گردید که ۷۰ نفر آنها در راه فراشبند مُردند و نیمی دیگر نیز بعد از رسیدن بهفراشبند در ۲۵ اکتبر. مابقی بهطرف احشام خود رفتند که گویا بسیاری از آنها نیز در راه جان باختند.
۲۶ اکتبر[۲۰ محرم / ۳ آبان]. ستون اعزامی در کوشک ماند. ۳۵۰ نفر از سربازان هندی و بسیاری از قاطرچیان ایرانی به آنفلوانزا مبتلا شدند. […]
27 اکتبر [۲۱ محرم / ۴ آبان] . تعداد سربازان هندی مبتلا به آنفلوانزا به ۶۰۰ نفر رسید و تقریباً تمامی قاطرچیان ایرانی از پا درآمدند.
۲۸ اکتبر [۲۲ محرم / ۵ آبان]. حدود ۸۰۰ مورد ابتلا به آنفلوانزا، تعدادی از افسران بریتانیایی نیز بهفهرست بیماران اضافه شدهاند.
۲۹ اکتبر [۲۳ محرم / ۶ آبان]. بیش از ۱۰۰۰ مورد آنفلوانزا و بسیاری از آنها جدی. ابعاد خطرناک این بیماری آشکار شد. دو سرباز هتدی درگذشتند.
۳۰ اکتبر [۲۴ محرم / ۷ آبان]. تقریباً کل افراد ستون بستری شدهاند. فقط چهار نفر از افسران بریتانیایی بهصورتی جدی مبتلا شدهاند. تعدادی از افسران و نفرات از نیروی وظیفه بودند. در راه کراچی بهبندرعباس و در بندرعباس، در ژوئن ۱۹۱۸ [م./ خرداد ۱۲۹۷ش.] بهنوع خفیفتری از آنفلوانزا مبتلا شده بودند که باعث ایمنی آنها شد…»،(ص ص ۲۴۶ـ۲۴۴٫، تأکید از من است).
ارزش این کتاب هر اندازه باشد، باید توجه داشت که گزارشهای نظامی این مجموعه، همگی بهقلم انگلیسیها و دشمنان ایرانی و ایل قشقایی است. این اطلاعات هنگامی قابل بهرهبرداری و تحلیل است که با معدود منابع داخلی، فارسی و محلی نیز تطبیق داده شود تا محقق در نهایت بتواند یک تصویری همه جانبه و منصفانه از کل واقعیت رخ داده بهدست دهد. هر چند فیلسوفان پُست مدرنِ تاریخ بهما آموختهاند که «بازسازی» کامل و همه جانبه گذشته، بهلحاظ روششناسی و معرفتشناسی امری محال است…
بههرحال به استاد کاوه بیات بابت ترجمه این اثر نظامی ـ تاریخی خسته نباشید و خدا قوّت عرض میکنیم. ترجمه کتابی که دید و نگاه ما را بهیکی از مهمترین وقایع اواخر جنگ جهانی اول (جنگ انگلیسیها با ایل قشقایی) دقیقتر و شفافتر کرده و با جزئیاتی آشنا میکند که تا پیش از ترجمه این کتاب، اطلاع چندانی از آنها نداشتیم.
کتاب «گزارشهایی درباره مختصر عملیاتی در جنوب ایران؛ رویارویی نظامی بریتانیا و ایل قشقایی در بهار و تابستان ۱۹۱۸م./ ۱۳۳۶هـ.ق.» سِرپِرسی سایکس با ترجمه کاوه بیات در ۳۵۶ صفحه، شمارگان ۷۷۰ نسخه و قیمت ۷۰ هزار تومان از سوی انتشارات شیرازه کتاب ما منتشر شده است.
ثبت دیدگاه