بریده ای از “تواریخ” آگاثیاس
محمود فاضلی بیرجندی
۹ آبان ۱۴۰۰
مهر مهرویه به چیتروپولیا که رسید عزم کرد که جلوتر نرود و به نِسوس حمله نکند. امکان نداشت که تدارکات لازم را برای سپاه بزرگ خود فراهم آورد که در خاک دشمن مستقر بود، و استعداد آن را هم نداشت که اگر در محاصره افتاد، مقاومت کند. این هم بود که چون نمیخواست که به دشت ناهموار تِلِفیسی عقب بنشیند، پلی از تیرکهای چوبی بر رود فاسیس بست و سربازانش از پل گذشتند.
بعد از آن دژ پارسها را در اونوغوریس تقویت کرد تا سربازان دلوجرأتِ بیشتری یافتند، و خود به کوتایسی و موخیریسیس بازگشت. او مبتلا به مرضی شد که سلامتش در خطر افتاد و بدینروی، پیکره سپاه را همانجا گذاشت تا متصرفات را نگه بدارند و خود به ایبریا رفت.
مهر مهرویه را با درد و رنج بسیارش به مِتْسِخیتا رساندند، و در آنجا بازپسین دَمِ زندگانیش رقم خورد.
سپه سالار مهر مهرویه یکی از معتبرترین سیرهها را در تاریخ پارس به یادگار گذاشت. او رهبری درخشان و مدبری ورزیده در رزم، و مردی بیباک بود. در پیرسالی که دیگر نمیتوانست بر اسب بنشیند هم هنوز زور و بنیه مردی جوان را داشت. در برههای هم که دیگر نای شرکت در جنگ نداشت او را بر تختروانی در لابهلای صفهای پیکارجویان میگرداندند. مردانش را تشویق میکرد و دستوراتی بهموقع میداد که موجب میشد تا میوه پیروزی برسد و ثمر دهد.
دیگر مصداقی بارزتر از او برای این سخن پیدا نخواهد شد که “فرمانده خوب آن کسی است که از مغز بهرهمند باشد، نهفقط از زور بازو.”
نام های جغرافیایی همه در گرجستان کنونی واقع است.
ثبت دیدگاه