پاره ای از گزارش های دست اول کتاب در باره تاریخ ایران:
کوروش، از آن ارج و بزرگی که در پیشگاه خدای زنده بیدار یافته بود، با شور بسیار و آگاهی بفرمود تا هیکل خدای را در اورشلیم بسازند، و یوشع را بفرستاد، مهتر سکوپاها، پسر جوزَدَک و زِروبابِل، همان اِزرا، و هم همه بندیان یهودی را، تا باز بومِ عبرانیان و فلسطین شوند.
و کمبوجیه پس از ویران کردن گیپتوس بوم بمرد، اندر شهر دمشق. و از پس او اردشیر خردمند بزرگ، هشت سال پادشاهی کرد، و او نه با خدا بد کرد و نه با خلق. و به نحمیا، میگسار خود، بفرمود تا باروهای اورشلیم را بسازد. و کوروش و داریوش در روزگار خویش خدایِ آسمان را گرامی داشته و پرستیده بودند، و او هم بر همان آیین و راه رفت، و با یهودیان مهربانی کرد. و پشت کارهای یهودیان را بگرفت. و با قبطیان هم مهربانی و نیکی کرد، و آنان را برگمارد تا با وزیران او رای زنند. و سال چهل ویکم بندی شدن قبطیان و ویرانی بوم ایشان، همه را آزاد کرد تا باز گیپتوس بوم شدند. و رفتند و اندر شهرهای آن خانه بساختند: اما نه کوشکهایی بزرگ، چندِ کوشکهای گذشته، خانه هایی کوچک بساختند، درخورد بودوباش خویش. و در آن درختان کاشتند، و مُوی زیاد. و به فرمان اردشیرِ مهربان، پادشاهی برگماردند بهر خود، نامش فیواتوروس.
کوتاه شده از برگهای ۵۰ تا ۶۰.
ثبت دیدگاه