چهارشنبه, ۱۳ تیر , ۱۴۰۳ Wednesday, 3 July , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1864 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 55×
   

مهمان بختی نویسندۀ تاجیکستانی درگذشت

شناسه : 5457 21 می 2022 - 8:05 ارسال توسط : منبع : خبر آنلاین

مهمان بختی، نویسنده، شاعر و درام‌نویس سرشناس تاجیک، عضو اتحادیه نویسندگان تاجیکستان و برنده جایزه دولتی تاجیکستان به نام ابوعبدالله رودکی (۱۹۹۸)، دیروز (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱) در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، چشم از جهان فرو بست.مهمان بختی در سال ۱۹۴۰ میلادی در روستای «شل» ناحیه «غرم» (رشت کنونی) متولد شد. وی فارغ‌التحصیل رشته تاریخ و […]

پ
پ

مهمان بختی، نویسنده، شاعر و درام‌نویس سرشناس تاجیک، عضو اتحادیه نویسندگان تاجیکستان و برنده جایزه دولتی تاجیکستان به نام ابوعبدالله رودکی (۱۹۹۸)، دیروز (۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۱) در شهر دوشنبه، پایتخت تاجیکستان، چشم از جهان فرو بست.
مهمان بختی در سال ۱۹۴۰ میلادی در روستای «شل» ناحیه «غرم» (رشت کنونی) متولد شد. وی فارغ‌التحصیل رشته تاریخ و زبان و ادبیات فارسی تاجیکی دانشگاه آموزگاری دوشنبه در سال ۱۹۶۳ میلادی و فارغ‌التحصیل دانشکده ادبی گورکی مسکو در ۱۹۷۵ میلادی بود.
از استاد مهمان بختی آثار متنوعی به نظم و نثر نشر یافته که پاره‌ای از آن‌ها، جوایز گوناگونی را از آن خود کرده است.
سروده‌های مهمان بختی از سال ۱۹۶۰ در روزنامه‌ها و مجله‌های مختلف تاجیکستان به چاپ رسیده است. وی برای کودکان نیز شعر و داستان نوشته است.
شماری از نمایشنامه‌های رئیس اتحادیه نویسندگان تاجیکستان، در تئاترهای دوشنبه و دیگر شهرها به روی صحنه رفته و برخی از آثارش نیز به زبان‌های گوناگون از جمله زبان روسی ترجمه و انتشار یافته است.
سرور بختی، فرزند استاد مهمان بختی هم که از دیپلمات‌های فرهنگی بلند پایه تاجیکستان است، قریب ۲۷ ماه ریاست موسسه فرهنگی اکو را در تهران بر عهده داشت که به تازگی ایران را به مقصد دوشنبه ترک کرده بود.

از سروده‌های مشهور و دل‌انگیز استاد مهمان بختی که گویای عشق وی به ایران است، شعر مشهور «ایران» است:

از ازل تا به ابد قسمت من ایران است
که نشــانش پرِ سیمرغ و دل شیران است

همه گویند که ایران چه بزرگ است، بزرگ
این همــه در سخن و در خرد پیران است

تا ابد دشمنت ای کشور زیبا حتی
از بلندای مقام تو بسی حیران است

بخت بدبین که میان تو و من فاصله‌هاست
تخت سامان و قباد من و تو ایران است

دوستم قیمت هم‌بستی و هم ‌دستی دان
که همین روزی ما از فلک و دوران است

ره مهر من و تو می‌گذرد از راهی
کز بخارا و دوشنبه به دل تهران است.

   

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه‌های ارسالی، پس از تأیید گروه مدیریت وبگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام‌هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.