به گزارش ایران ورجاوند، دومین نشست ادبی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با موضوع «تکیهی دولت؛ جایگاه پیوند آیینها و نمایشهای ایرانی» با حضور رضا کوچکزاده، کارگردان و پژوهشگر هنرهای نمایشی، روز یکشنبه ۱ مرداد ۱۴۰۲ برگزار شد.
رضا کوچکزاده در این نشست گفت: کتاب «شهرهای نامرئی» از ایتالو کالوینو را حتماً خواندهاید، من امروز میخواهم از یک مکان نامرئی صحبت کنم. این سالها نماد شهر تهران برج میلاد است که نشان فنآوری است. تا ۲۰ سال گذشته، برج آزادی نماد تهران بود که نشان معماری بود. ولی تا حدود ۸۰ سال پیش تهران را با «تکیه دولت» میشناختند؛ تکیهی دولت نشانهی فرهنگ بود و در آن زمان، بلندترین سازهی شهر بود که مسافران هنگام دیدن آن درمییافتند به تهران رسیدهاند.
وی افزود: تکیه دولتِ نخست در زمان محمدشاه بنا شد و در زمان ناصری به دلیل گسترش جمعیت و فضای اندک آن تکیه، دستور داده شد که تکیهای تازه و بسیار بزرگتر از بنای پیشین در ضلع جنوبی کاخ گلستان ساخته شود. تکیهدولت برخلاف دو برجی که نام بردم و میشناسیم تا کنون به عنوان نخستین مجموعهی فرهنگی ایران شناخته شده است.
کوچکزاده در ادامه به بررسی بیشتر کارکرد این مکان پرداخت و گفت: یکی از افسانههای غلطی که ما ایرانیها دوست داریم آن را رشد دهیم، این است که همهی چیزهای خوب را از غربیها گرفتهایم! شایعهای هم میگفت ناصرالدینشاه با سفر به اروپا و ایده گرفتن از «رویال آبرت هال» دستور ساخت تکیه دولت را داده است ولی این شایعه بود؛ در حالی که اروپاییان چنین ادعایی نداشتند و ندارند. با مقایسهای مختصر و تخصصی به راحتی میتوان تشخیص داد که این بنای سه طبقه که تا بیست هزار تن ظرفیت داشت، برگرفته از معماری ایرانی و اسلامی (کاروانسراها، زورخانهها، یخچالها و…) در همان دوره و نیاز اجرا و تماشاگران شبیهخوانی بوده است.
این پژوهشگر گفت: این سازه بهقدری عظیم بود که تنها قطر سکو یا صحنهی آن ۱۸ متر بود و برخی معتقد بودند دلیل این که سقف این بنا با پارچه یا چادر پوشانده شده است، ناتوانی معمار از ساخت سقف بر این این بنای سترگ بوده است؛ ولی حقیقت این است که سقف پارچهای در تکیهها به دلیل یادآوری خیمههای لشکر امامحسین (ع) است؛ گویی همهی اجراگران و تماشاگران برای سوگواران و یادکرد امام در زیر خیمهی او گرد میآمدند. از این رو همچنان در بسیاری از تکیههای نامی میتوانید سقفهای چادری را ببینید.
نویسندهی کتابهای «فهرست شبیهنامههای دورهی قاجار» و «فهرست شبیهنامههای ملک» گفت: این بنا شامل سه در ورودی بود؛ در شمالی که دیوار مشترک با کاخ گلستان داشت برای درباریان، در جنوب غربی که ویژهی بانوان بود و در شرقی، بزرگترین ورودی تکیه که به سمت بازار (کوچهای روبهروی سبزهمیدان) بود، ویژهی مردان طراحی شده بود. این جداسازی به این علت بود که مخاطبان بتوانند تا بیشینه حالت ممکن فشرده بنشینند که تکیه پذیرای مردمانی بیشتر باشد.
کارگردان نمایشهای «راشومون»، «میخواستم اسب باشم» و «جهان انزوا» افزود: در تکیه دولت محمدباقر معینالبکاء با مخاطبشناسی دقیق و برخوردی جزیینگر و خلاق با نمایش شبیهخوانی باعث شد این محل به پیوندی میان بازار، دارالفنون، مرکز حکومتی (ارگ شاهی) و مسجد شاه بدل شود؛ از این رو جایگاه فرهنگی آن را بسی فراتر برد. کوچکزاده سپس به شماری از نوآوریهای معینالبکا اشاره کرد و از تیزهوشی شگفتانگیز او یاد کرد. از مهمترین رویدادهای پس از شبیهخوانی نیز به مواردی چون بهرهگیری از نخستین ژنراتور برق برای آشناسازی و بیمزدایی مردم از برق، نخستین آگهیهای هنری ایران که برای شبیهخوانی تکیهی دولت تنظیم شد، تشکیل هیأت امنای دولت برای حسابرسی به ضرابخانهها، تشکیل هیأت مؤسسان حکومت پهلوی و نخستین کمیسیون سربازگیری اجباری و دیگر رخدادهای اجتماعی و سیاسی اشاره کرد.
نویسندهی کتابهای «رضاینامه» و «تئاتر (و) جامعه (و) تئاتر» با این پرسش به سخنرانیاش پایان داد؛ چرا اینک نیازمند اندیشیدن دربارهی تکیه دولت هستیم.
گفتنیست نشستهای تخصصی ادبی و هنری «هنگام باران بود» به کوشش مدیریت آفرینشهای ادبی و هنری کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در دههی نخست ماه محرم (مرداد ۱۴۰۲) برگزار شد.
[این گزارش که پیشتر با اشتباهات بسیار در رسانهها نشر یافته بود، این بار با ویرایش سخنران منتشر میشود.]
ثبت دیدگاه