پنج شنبه, ۲۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳ Thursday, 9 May , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1825 تعداد نوشته های امروز : 0 تعداد دیدگاهها : 52×
   

زنانه­‌دوزی وجدانی

شناسه : 7097 19 می 2023 - 12:00 ارسال توسط : نویسنده : محمود فاضلی بیرجندی

محمود فاضلی بیرجندی: بیرجندی­‌های یک پشت قبل هنوز از یادشان نرفته آن تابلوی قدیم را که بر فراز کارگاهی خیاطی در کمر خیابان حکیم نزاری نصب بود: “زنانه­‌دوزی وجدانی.” دکانی که خیاطی محمد علی وجدانی بود. او سال ۱۲۸۵ در بیرجند زاده شد. در مکتب پدر درس خواند. بعدا به نزد خیاط قدیم شهر شد، نامش “استاد باشی”. خیاطی […]

پ
پ

محمود فاضلی بیرجندی: بیرجندی­‌های یک پشت قبل هنوز از یادشان نرفته آن تابلوی قدیم را که بر فراز کارگاهی خیاطی در کمر خیابان حکیم نزاری نصب بود: 
“زنانه­‌دوزی وجدانی.” 
دکانی که خیاطی محمد علی وجدانی بود.
 
او سال ۱۲۸۵ در بیرجند زاده شد. در مکتب پدر درس خواند. بعدا به نزد خیاط قدیم شهر شد، نامش “استاد باشی”. خیاطی آموخت و پس خودش دکانی خیاطی باز کرد.
دخترعمویش را به زنی گرفت و دارای نه فرزند شدند. یکی از آنان، بهروز وجدانی، از استادان نامدار موسیقی و هنر ایران است. (گزارشی از زندگانی او را منتشر خواهم کرد.)
 
آقای وجدانی خیاط زنان بود. زنان اعیان و اشراف شهر و زنان عموم مردم، مشتریانش بودند.  
بیرجند که پادگانی بزرگ داشت، پیوسته محل آمدوشد و زندگی نظامیان ارشد و درجه­‌داران ارتش بود. مسیر زنان آنان هم به زنانه­‌دوزی وجدانی می­‌افتاد. آنان او را به همدیگر معرفی می­‌کردند که هم درستکار بود و هم نرخ تولیداتش نسبت به شهرهای دیگر کمتر درمی­‌آمد.

زنانه­‌دوزی وجدانی از جوانی او دایر بود، تا روزگاری که مردی سپیدموی شده بود و کمرش اندکی خمیده. دکانش پاتوق هم سن و سالانش بود.
اما فقط خیاطی نبود که دکانش را پاتوق کرده داشت. آقای وجدانی ذوق ادبی داشت. بیشتر سروده­‌های سعدی و حافظ را از بر داشت.
 بارها می­‌شد که در میانه کار، قیچی و چرخ خیاطی را رها کند، و شعری را بنگارد که از طبع او می­‌تراوید. از قدیم، مجله هفتگی توفیق را می­‌خرید. قطعه‌هایی را از سروده­‌های خودش برای توفیق فرستاده بود و به نام خودش چاپ شده بود.  
از همان فضل و سواد قدیمه او بود که وقتی در پای منبر برخی آخوندهای نامدار می­‌بود هر بار که آخوند می­‌خواست سخنی یا روایتی عربی برگوید، از او می­‌پرسید: “درست گفتم، آقا؟”
 
در آن روزگار مجله زنانه­‌ای به نام “بوردا” از خارج می­‌آمد، مجله خیاطی و مد لباس. آقای وجدانی بورداهایی را که به دستش می­‌رسید روی میزی در دکانش داشت و به مشتریانش نمونه­‌های آن را نشان می­‌داد. هر عکسی که می­‌پسندیدند، همان را به دستان هنرمندش می­‌دوخت. کارش تر و تمیز بود. جامه­‌هایی می­‌دوخت که به باور زنان، چیزی از جامه­‌هایی کم نداشت که عکس آن را در مجله بوردا به ایشان نشان داده بود.
 
خانواده­‌های مذهبی شهر هم مشتری آقای وجدانی بودند. رسمی بود که از آقای وجدانی دعوت می­‌کردند به سرای ایشان برود. نمونه­‌ای از جامه­‌ای را از چوب رخت می­‌آویختند. او اندازه شخص را از همان نمونه می­‌گرفت و سپس لباسی بر پایه آن، طبق خواسته مشتری می­‌دوخت. دست به تن و پیکر زنی نمی­‌زد.
 
برای کارش از کسی پول نمی­‌ستاند. فرزندانش خرده می­‌گرفتند که این راه و روش کار نشد. او پاسخ می­‌داد فلانی را می­‌شناسم که شوهرش اوضاع درستی ندارد. فلانی زن و مردی سید هستند. فلانی شوهرش بدهکار است. فلانی شوهرش مریض است. شوهر فلانی کاسب است و در عوض اگر لازم شد از او چیزی خواهم خرید، و …
چنین بود که کمتر می­‌شد آقای وجدانی از کسی پولی بستاند. مشتریانش هم می­‌دانستند که اگر سخن از پول نمی­‌گوید از بزرگ منشی اوست. آنان هم چنان با او تا می­‌کردند که مبادا حق آن خیاط شریف ضایع شود.
 
در محیط بیرجند، با مردمان متدین و متعصبش، اگر رخدادی هر چند جزیی میان مردی و زنی واقع می­‌شد، ساعتی بعد خبرش بر سر زبان­‌ها می­‌افتاد. محمدعلی وجدانی عمری برای زنان جامه دوخت. اما پس از یک عمر هم حتی یک کلمه در جایی گفته نشد که جز بر درستکرداری و راستی او گواهی دهد.

من برای تکمیل نگارش این گزارش هم با چند تن از سالخوردگان گفت­‌وگوهایی کردم. همه یک سخن گفتند: آقای وجدانی نمونه اعلای پاکی و پاک­‌چشمی بود. زن با مرد در چشم او فرقی نداشت و تا بود، یک دم جز این در زنی ننگریست.
 
محمدعلی وجدانی، آن خیاط پاک­‌نظر و راستکردار، روز ۲۸ اردی­بهشت سال ۱۳۶۷ با زندگانی بدرود گفت. پیکرش را در گورستان بیرجند به خاک سپردند.
دکان خیاطی او را با هر چه از آلات و ابزارها داشت به بازپسین شاگردش سپردند: نامش شیرمحمد.
او چندی دکان را باز می­‌کرد و دوستان آقای وجدانی همچنان در آنجا گرد می­‌آمدند. اما آن روال نپایید. شیرمحمد هم از کار افتاد و زنانه­‌دوزی وجدانی تعطیل شد.
 
بیرجند سرزمین چنین گوهران نایاب بوده است.  

   

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه‌های ارسالی، پس از تأیید گروه مدیریت وبگاه منتشر خواهد شد.
  • پیام‌هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام‌هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.