سیدجواد میری: اساس فهم دکتر احمدی در باب “زبان مادری” نادرست است اما من در اینجا بحث خود را در نُه محور به صورت فشرده بیان میدارم و اگر ایشان آمادگی داشتند در یک گفتگوی حضوری نظریه خود در باب “زبان” را تشریح خواهم نمود.
نکته اول مفهوم “جریانهای قومگرا” در رویکرد دکتر احمدی است. این مفهوم ریشه دررویکرد نوباستانگرایانه دارد که خود بخشی از قومگرایی افراطی پانفارسیسم در ایران معاصر است که پیشاهنگانی همچون محمود افشار، عباس اقبال آشتیانی و پورداود داشته است.
نکته دوم بحث زبان فارسی است. زبان فارسی زبان ملی هست اما زبان مادری همه ایرانیان نیست. نکته این است که دکتر احمدی چارچوب مفهومی تدقیق شده برای فهم و درک مقوله “زبان” به مثابه امر انتولوژیک ندارد و از منظر اتنوگرافیگ هم درک او از تکثر زبانی کاملاً اشتباه (به معنای دیسیپلینر و آکادمیک) است. صرفاً یک اظهار نظر عاطفی ولی بدون پشتوانه علمی است.
نکته سوم او اینست که “روشنفکران علیه زبان فارسی هستند” و این کذب محض است. تاریخ یکصد ساله روشنفکری این گزاره کودکانه حمید احمدی را به سادگی رد میکند. روشنفکران علیه زبان فارسی نیستند بل سخن ما اینست که زبانهای دیگر در ایران بخشی از “ملیت” ایرانی هستند و بیگانه نیستند و باید آنها را صاحبخانه دانست.
نکته چهارم اینست که تفسیر حمید احمدی از “ملت” مبتنی بر رویکرد ناسیونالیسم در خوانش یوروسنتریک است و این در حالیست که قانون اساسی تعریفش از “امر جمعی” در نسبت با زبانها مبتنی بر مفهوم “امر رسمی” و پذیرش کثرتها-مفهومی قرآنی/حِکمی- میباشد. او آشکارا ضد قانون اساسی ملیت و فرهنگها و زبانهای ایرانی را تفسیر میکند.
نکته پنجم اینست که او صریحاً روایت کذب میکند. حمید احمدی میگوید در کشورهای اروپایی به مهاجران ایرانی یا هندی … ذیل تدریس زبان مادری زبان فارسی به کودکان ایرانی یاد میدهند و این درحالیست که موضوع اصلاً اینطور نیست. صورت مسئله اینست که مهاجران میتوانند “زبان مادری” خود را در مدارس فراگیرند و مثلاً یک ایرانیِ ارمنی یا کرد در سوئد فرزندش را در ساعات درس زبان مادری به سر کلاس “زبان فارسی” نمیفرستد بل او را به سر کلاس ارمنی یا کردی میفرستد. دکتر احمدی گرامی صریحاً خلاف واقع میگویند و این بدلیل تعبیر نادرستی است که او از مفهوم “مادر” دارد که بیشتر عاطفی است تا دیسیپلینر. این مفهوم شبیه مفهوم دکتر گارنیک آساطوریان است که از زبانهای -غیر از زبان ارمنی- موجود در ایران به عنوان زبان گهواره یاد میکند و زبان فارسی را زبان مادری همه ایرانیان میخواند.
نکته ششم اینست که دکتر احمدی میگوید که “زبان فارسی بدون شک یکی از مهمترین این زبانهای در معرض تهدید و انقراض بوده است” اما درک او از بسط و قبض “امر زبانی” در عصر جدید بسیار کودکانه است. قدرت هژمونیک غرب صرفاً مبتنی بر “امر سیاسی” نیست بل ساینس و تکنولوژی (و تفکر مبتنی بر تسخیر) است و بسط و قبض زبانها در عصر جدید در نسبت با تحول متافیزیکال بشر قابل درک است که از آن با مفاهیم عبور از “ذهنیت اسطورهای” و “ذهنیت تئولوژیکال” و ظهور “ذهنیت ساینتیفیک” یاد میگردد. حال چرا زبانها یا حتی دقیقتر زیستجهانها منقرض یا توسعه مییابند با رویکرد تقلیلگرایانه دکتر احمدی قابل درک و صورتبندی نیست.
نکته هفتم سخن او درباره زبان فارسی به مثابه زبان مادری همه ایرانیان است و این دقیقاً نکته نادرست ایدئولوژی نوباستانگرایان است که از منظر مردمشناختی مردود میباشد. ما چهار صورت از زبان در ایران داریم: زبان مادری، زبان ملی، زبان رسمی و زبان میانجی. اما زبان مادری در ایران متکثر است و زبان ملی در ایرانِ پیشامشروطه (به معنای ملة) زبانهای دینی متنوعی را شامل میشد (که کمابیش امروز هم موجودند) و زبان ملی در ایرانِ پسامشروطه به معنایِ زبانِ ملیت ایرانی متنوع و متکثر است که در این میان از زبانهای فارسی و ترکی و کردی و عربی و ارمنی و گرجی و ترکمنی و بلوچی و … میتوان نام برد؛ اما زبان رسمیِ ایرانیان منطبق بر قانون اساسی زبان فارسی است ولی دولت ملزم است زمینه تدریس زبانهای دیگر را در حوزه عمومی فراهم کند. سرآخر زبان میانجی یا مفهوم Lingua Franca در ایران است که به شهادت تاریخ سه زبان عربی و ترکی و فارسی در ایران و حتی جهان اسلام بوده است.
نکته هشتم بحث درصد است در گفتار دکتر احمدی بزرگوار. او میگوید نود و هشت درصد مطبوعات آذربایجان در آستانه انقلاب مشروطه و پس از آن به فارسی منتشر میشده است. نکته اول اینکه آن دو درصد باقیمانده به چه “زبانی” بوده است؟ آیا به زبان ترکی نبوده است پس چرا او نمیتواند حتی واژه “ترکیِ آذربایجانی” را برای زبانِ ایرانیان غیر فارسی زبان بکار ببرد؟ نکته دوم اینکه تاریخ زبان ترکی در ایران بسی دراز و غنی است و همواره بخش مهمی از خودآگاهی تاریخی ایرانیان بوده است و نمیتوان تکثر زبانی را به بیگانگان و هژمونی غرب نسبت داد بل باید امر متکثر زبانی که نمودی از مسائل پیچیده فرهنگی است را در ساحت متاتئوریک فلسفید نه اینکه صورت مسئله را با انگ و برچسپهای قومگرایی و … پاک کرد.
به سخن دیگر، ایشان به عنوان فردی که “زبان مادریش” فارسی است قابل احترام است ولی نباید فارسیت را معادل تام ایرانیت گرفت بل به این درک رسید که ایرانیت مفهومی عام است که تمامی ایرانیان را با تمامی تنوعات زبانیشان و مذهبیشان و دینیشان و سیاسیشان در برمیگیرد اما صورتبندی دکتر حمید احمدی از “مادریت” اکثر ایرانیان را “بیمادر و بیپدر” و یتیم میکند.
به این می گویند حرف منطق
درود بر استاد سید جواد میری پیروز موفق باشید
با این که برای ارجاعات خود به سخنان دکتر احمدی هیچ منبعی نمیدهد و به نظر میرسد آنها را تحریف کرده، همبن متن به خوبی نشان دهنده دشمنی این دوستان با زبان فارسی است. واژههای انگلیسی غیر لازم و خودنمایانه آن را ببینید! شاید هم به جهت آن است که علمی بنمایاند یا بحث را چنان پیچیده کند که کسی متوجه نشود.
قومگرایان همچنان با بحث های شبه-علمی و عوام فریبانه، زبان فارسی را به عنوان اساس ملیت ایرانی هدف گرفته اند.